هوای خویشتن بگذار اگر داری هوای او
غنیمت دان اگر یابی در خلوتسرای او
نخواهی دید نور او اگر دیدت همین باشد
طلب کن نور چشم از ما که تا بینی لقای او
مقام سلطنت خواهی گدای حضرت او شو
که شاه تخت ملک دل به جان باشد گدای او
اگر دار بقا خواهی سر دار فنا بگزین
فنا شو از وجود خود که تا یابی بقای او
مرا میخانه ای بخشید میر جملهٔ رندان
همیشه باد ارزانی به بنده این عطای او
دلم خلوتسرای اوست غیری در نمی گنجد
که غیر او نمی زیبد درین خلوتسرای او
چه عالی منصبی دارم که هستم بندهٔ سید
فقیر حضرت اویم غنیم از غنای او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و سرسپردگی به خداوند و مقام والای اوست. شاعر میگوید اگر واقعاً به خدا علاقهمند هستی، به جای داشتن خواستههای دنیوی، در پی وصال و نور الهی باش. او تأکید میکند که برای رسیدن به مقام والای الهی باید از خودخواهی و وجود فردی فاصله بگیریم و به بندگی و گدایی درگاه الهی افتخار کنیم. در میخانهای که خداوند به بندگان عطا کرده، عشق و نعمتهای او برقرار است و تنها در خلوت دل ما او وجود دارد. در نهایت، شاعر از مقام خود به عنوان بندهای فقیر در برابر غنای الهی سخن میگوید و از این موقعیت خرسند است.
هوش مصنوعی: اگر به فکر خودت هستی، آن را رها کن و اگر به فکر او هستی، خوشحال باش و این فرصت را مغتنم بشمار اگر در خلوت و تنهاییاش به او نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: اگر فقط به ظاهر و دنیا نگاه کنی، هرگز نور حقیقت را نخواهی دید. برای اینکه زیبایی و نور واقعی را ببینی، باید از ما خواسته و طلب کنی، تا بتوانی دیدار حقیقیاش را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به مقام رفیع سلطنت، باید خود را به فقر و نیازمندی در درگاه او بسپنید، چرا که حقیقتی در این است که شاهان و فرشتگان دلهای خود را به او میسپارند و همین گدا بودن در حضور او، ارزش و مقام والایی دارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به جاودانگی برسی، باید به فانی بودن خود اعتراف کنی. از وجود خود کنارهگیری کن تا وجود ابدی او را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: من را میخانهای داده است که در آنجا همهٔ رندان گرد هم میآیند. امیدوارم این بخشش همیشه بر من برکت و نعمت بیفزاید.
هوش مصنوعی: دل من تنها جای اوست و هیچ کس دیگری جایی در آن ندارد، زیرا هیچکس جز او به این دل نمیآید و نمینشیند.
هوش مصنوعی: من چه مقام والایی دارم که بندهٔ سید فقیر و بزرگوار او هستم، و از ثروت او بهرهمند میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوای عالمی بخشی اگر یابی نوای او
همه بر رای تو باشد اگر باشی برای او
مقام سروری جوئی سر کویش غنیمت دان
بهشت جاودان خواهی در خلوتسرای او
به جانان جان سپار ای دل که کار عاشقان اینست
[...]
قیاس خوبی آن مه ازین کن کز جفای او
به جان هرچند رنجم بیشتر میرم برای او
به کارم هر گره کاندازد آن پیمان گسل گردد
مرا دلبستگی افزون به زلف دلگشای او
دل آزارست اما آنقدر دانسته دلداری
[...]
جنون گنجی است گوهرخیز، زنجیر اژدهای او
تهیدستی نبیند هر که شد در گنج پای او
ز قحط دل چه خواهد کرد خط جانفزای او
که دل در سینه ها نگذاشت خال دلربای او
ز دست کوته عشاق کاری برنمی آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.