گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

تشنهٔ آب حیات از ما بجو

عین ما جوئی به عین ما بجو

بر کف ما خوش حبابی پر ز آب

در صفای جام می ما را بجو

آن چنان چشمی که بیند روی او

گر ندیدی دیدهٔ بینا بجو

گرچه کارت در جهان بالا گرفت

منصبی بالاتر از بالا بجو

دست بگشاد امن خود را بگیر

صورت و معنی بی همتا بجو

نور چشم ماست ازدیده نهان

آنچنان پنهان چنین پیدا بجو

نعمت الله جو که تا یابی مراد

نعمت الله را بیا از ما بجو