ما آشنای خویشیم بیگانگی رها کن
دُردی به ذوق می نوش درد دلت دوا کن
در بحر ما قدم نه با ما دمی برآور
آب حیات ما نوش میلی به سوی ما کن
خواهی که پادشاهی یابی چو بندگانش
بر درگه کریمان در یوزه چون گدا کن
داری هوا که گردی سردار بر در او
در پای دار سر نه هم ترک دو سرا کن
هر مظهری که بینی جام جهان نمائیست
مظهر در او هویداست نظّارهٔ خدا کن
جام شراب می نوش شادی روی رندان
مستانه این چنین کار بی روی و بی ریا کن
با سید خرابات رندانه عهد بستی
مشکن تو عهد خود را آن عهد را وفا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ما دعوت میکند که از بیگانگی و جدایی رها شویم و دردهایمان را با هم در میان بگذاریم. او از ما میخواهد که در دنیای او قدم بگذاریم و از آب حیاتش بنوشیم. اگر میخواهیم مانند پادشاهان باشیم، باید در برابر خداوند humble و فروتن باشیم. شاعر تأکید میکند که هر چیزی که میبینیم، تنها مظهری از حقیقت بزرگتر است که در آن خدا قابل مشاهده است. او همچنین به ما هشدار میدهد که از خوشیهای زندگی لذت ببریم و از عهدهایی که با دیگران بستهایم، نه صرفاً به عنوان ظاهر، بلکه با وفا و صداقت عمل کنیم.
هوش مصنوعی: ما با هم آشناییم، پس بیدلیل از هم دور نباشید. از شراب لذت ببر و غم خود را فراموش کن، زیرا من میتوانم به تو در التیام دردهایت کمک کنم.
هوش مصنوعی: در دریا در قدم بگذار و برای لحظهای هم که شده، آب حیات ما را بچش و تمایل خود را به سوی ما نشان بده.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی پادشاهی به دست آوری، باید مانند بندگان در درگاه مهربانان، خود را حقیر و مانند گدا نشان دهی.
هوش مصنوعی: چیزی که در اینجا بیان شده، به نظر میرسد به مفهوم و احوالی اشاره دارد که انسانها باید در زندگی خود انجام دهند. دارندگان قدرت و مقام در زندگی، باید با دقت به مسائل توجه کنند و خویشتن را در برابر مشکلات قوی نشان دهند. همچنین، این اشعار میتواند به یادآوری این نکته باشد که با داشتن تمرکز و کوشش، میتوان به موفقیت دست یافت و از موقعیتهای دشوار عبور کرد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که مشاهده میکنی، نمایی از جهان است و در آن، وجود حق کاملاً مشخص است. به آن نگاه کن و حضور خدا را در آن احساس کن.
هوش مصنوعی: یک لیوان شراب بنوش و از خوشحالی چهرهی دوستان شاداب و مستانه لذت ببر، بیهیچ تظاهر و ریا، به این کار بپرداز.
هوش مصنوعی: با سید خرابات، که درویشی آزاد و رند است، همراه شدی و پیمان بستی. پس عهد خود را نشکن و به وعدهای که دادهای وفا کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رو سر بِنِه به بالین، تنها مرا رها کن
تَرک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
[...]
ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا کن
از مکرمت دلم را از قید غم رها کن
من خسته وغریبم شددردو غم نصیبم
گفتی که من طبیبم درد مرا دوا کن
ما را نبود گاهی جز درگهت پناهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.