عاشقانه بشنو و خوش پند ما را گوش کن
در خرابات فنا جام بلا را نوش کن
سرخوشانه پای کوبان از در خلوت در آ
دست دل با دلبر سرمست در آغوش کن
ذوق سرمستی اگر داری در آ در میکده
آتشی درخوردن و چون خم می خوش جوش کن
زاهدی گر گویدت از باده نوشی توبه کن
جرعه ای در کام جانش ریز گو خاموش کن
پادشاه عشق خوش در غارت ملک دلست
گر تو را عشقست جان ، دل فدای اوش کن
مطربا قولی بگو عشاق را خوشوقت ساز
ساقیا جامی بیار و عالمی مدهوش کن
نعمت الله این سخن از ذوق می گوید به تو
ذوق اگر داری بیا و عاشقانه گوش کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و میخانه و لذتهای عاشقانه اشاره میکند. او از شنیدن آهنگ عاشقانه و نوشیدن جام بلا صحبت میکند و از شنوندگان میخواهد که با دل و جان به این شادیها بپردازند. دعوتمندانه میگوید که در حضور محبوب باید سرمست و خوشحال بود و اگر زاهدی از نوشیدن باده نهی کند، باید بیتوجهی کرد. عشق را بزرگتر از هر چیز میداند و از مطرب و ساقی میخواهد که نوشیدنی به عشاق بدهند تا آنها را مدهوش کنند. در نهایت، شاعر از شنوندگان دعوت میکند تا به ذوق خود گوش دهند و از زیباییهای عشق لذت ببرند.
هوش مصنوعی: عاشقانه بشنو و به نصیحت ما توجه کن؛ در میخانهای که نشانی از فنا و زوال است، جام درد و رنج را بنوش.
هوش مصنوعی: با شادی و پایکوبی از در تنهایی به درون بیا و دل خود را با دلبر مست خود در آغوش بگیر.
هوش مصنوعی: اگر تو شاداب و سرمست هستی، به میکده بیا و لذتی را تجربه کن که مانند آتش در دل میجوشد و خم شراب را به خوبی بچرخان.
هوش مصنوعی: اگر زاهدی به تو بگوید که از نوشیدن شراب توبه کن، در حالی که خود در دلش جرعهای از آن را دوست دارد، به او بگو که ساکت باشد و نگران نباشد.
هوش مصنوعی: عشق همانند پادشاهی است که به راحتی قلبها را تسخیر میکند. اگر به راستی عاشق هستی، باید جانت را فدای عشق کنی.
هوش مصنوعی: ای مطرب، سخنی بگو که دل عاشقان را شاد کند. ای ساقی، جامی بیاور و همه را مدهوش و سرمست کن.
هوش مصنوعی: نعمتالله با شوق و ذوق خود این سخن را بیان میکند. اگر تو هم احساس شوق و عشق داری، بیا و با دل و جان به این سخنان گوش بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزم بی نور است، از جام طرب می نوش کن
شبچراغی شو، ز خجلت شمع را خاموش کن
شکوه ای دارد ز دست تندی آتش، سپند
پیش ازان کز سوختن تخمش برافتد، گوش کن
ساقیا مخوری از می خیز و جامی نوش کن
پند من مینوش و فکر مردم مدهوش کن
نوبهار است و صبوح و می زخم کن در سبو
هم بمخموران بنوشان باده هم خود نوش کن
بر دل افسردگان زن آتش از کانون خم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.