گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

جام گیتی نمای ما انسان

حافظ جامع خدا انسان

صورت اسم اعظمش دانم

محرم راز کبریا انسان

گنج و گنجینه و طلسم به هم

می نماید عیان تو را انسان

هر چه در کاینات می خوانند

بندگانند و پادشاه انسان

خانقاهیست شش جهت به مثل

صوفی صفهٔ صفا انسان

موج و بحر و حباب قطره و جو

همه باشند نزد ما انسان

این سرا خانهٔ خراب بود

گر نباشد در این سرا انسان

دُردی درد دل که درمانست

می کند نوش دایما انسان

نعمت الله را اگر یابی

خوش ندا کن بگو که یا انسان