گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

در خرابات مغان دارم مقام

باده می‌نوشم ز جام جم مدام

جام و باده هر دو یک رنگ آمدند

من ندانم کین کدام است آن کدام

دولتی دارم به یمن وصل او

این سعادت بین که دارم بر دوام

نور و ظلمت هر دو را بگذاشتم

این یکی را با حلال آن حرام

با تمام و ناتمامم کار نیست

گرچه در کار است تمام و ناتمام

عاشقان را بار دادم در حرم

گر توئی عاشق در این خلوت خرام

سید و بنده چو آمد در میان

صورت و معنی یکی شد والسلام