دایم به خیال آن نگاریم
کاری به جز این دگر نداریم
صاحبنظریم و نقش رویش
بر دیدهٔ دیده می نگاریم
هر دم که ز نقش خود برآئیم
جانی به هوای او سپاریم
ما عاشق مست و عقل مخمور
در صحبت خود کجا گذاریم
خوش درد دلی است در دل ما
دل زنده ز درد بی قراریم
مائیم و حیات جاودانی
با او نفسی دمی برآریم
با عمر عزیز در میانیم
با سید خویش در کناریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و محبت به معشوق است. شاعر از وابستگی و احساس عمیق خود نسبت به معشوق صحبت میکند و بیان میکند که در تمام دقایق زندگیاش تنها به یاد اوست. او حتی در لحظات سخت و دشوار نیز با عشق به معشوق خود زندگی میکند و این عشق به او حیات و طراوت میبخشد. همچنین، شاعر به حالت مستی و دیوانگی عاشقانه اشاره میکند و از زنده بودن خود به خاطر این عشق یاد میکند. در نهایت، او به همراهی و نزدیکی با معشوق اشاره دارد که برایش مهم و عزیز است.
هوش مصنوعی: ما همیشه در فکر و خیال آن معشوق هستیم و هیچ کار دیگری جز این برای انجام دادن نداریم.
هوش مصنوعی: ما صاحب نظر هستیم و تصاویری از او را در چشم خود ثبت میکنیم.
هوش مصنوعی: هر بار که از تصویر و خیال خود جدا میشویم، زندگیمان را برای رسیدن به او فدای عشقش میکنیم.
هوش مصنوعی: ما عاشقانی سرمست هستیم و عقلمان در حالت مستی است، بنابراین نمیتوانیم در جمع خودمان جایی برای عقل و درایت باز کنیم.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که در دل داریم، برای ما به نوعی خوشایند است و باعث زنده نگه داشتن احساساتمان میشود. ما در دل، از این درد و بیقراری احساس سرزندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: ما زندگی ابدی را با او داریم و هر لحظهای که نفس میکشیم، احساس حیات میکنیم.
هوش مصنوعی: ما با زندگی گرانبهای خود در کنار یکدیگر هستیم و در کنار مولای خود قرار داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما مرد کلیسیا و زناریم
گبری کهنیم و نام برداریم
دریوزه گران شهر گبرانیم
ششپنجزنان کوی خماریم
با جملهٔ مفسدان به تصدیقیم
[...]
ما متقیان توبه کاریم
در شوره حبوب توبه کاریم
هر هفته به شیوه ای و شکلی
طوفانی و فتنه ای برآریم
گه حلقه ی کعبه ی مناجات
[...]
ما عاشق چشم مست یاریم
آشفتهٔ زلف بیقراریم
سرمست می الست عشقیم
شوریدهٔ چشم پر خماریم
آئینهٔ روشن ضمیریم
[...]
ما مست و خراب چشم یاریم
آشفته زلف آن نگاریم
از روی نگار همچو مویش
سودا زدگان بیقراریم
چون چشم خوشش همیشه مستیم
[...]
ما مست شراب وصل یاریم
وز هر دو جهان خبر نداریم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.