از سبزه رعنا خطی بر روی گلگون میکشی
جان را به زنجیر بلا در ورطهٔ خون میکشی
تا عقل دیوانه شود، عنبر بر آتش مینهی
یا خود به بالای شکر خط بهر افسون میکشی؟
ای دل چو عاشق گشتهای، ناله مکن از آه خود
زین پیش میگفتم ترا، اینها که اکنون میکشی
در دور تو بر مردمان جور است، ور نه از چه رو
خونی که از دل خوردهام از دیده بیرون میکشی؟
در زلف او پیچیده بین دلهای مشتاقان بسی
بیماری آخر ای صبا، این بارها چون میکشی؟
شاهی فروزان میشود شمع زوایای فلک
زین شعلهها کز سوز دل شبها به گردون میکشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.