بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شدم
دگر شراب مده ساقیا، که مست شدم
ره صلاح چه پویم، چو عشق ورزیدم؟
به قبله روی چه آرم، چو بت پرست شدم؟
میان مردم از آنرو بلند شد نامم
که زیر پای سگانت چو خاک پست شدم
سرم به حلقه روحانیان فرو ناید
کمند زلف تو دیدم که پای بست شدم
شکسته بسته بود گفتگوی من، شاهی
چنین که بسته آن زلف پر شکست شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.