گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاهدی

ز بهر تیر تو میلِ (میلم) بهر مغاک برد

شدیم خاک که میلش مگر به خاک برد

ز بهر دوختن چاک سینه مژگانت

گذر ز سینۀ مجروح چاک چاک برد

ز لعل نوش تو دل خواست شربت عنّاب

گر ردِ می بر این جان دردناک برد

برای شستن دل از غم جهان یک سر

کجاست می که به یک جرعه ایش پاک برد

بشست شاهدی از دل غم خمار به آب

نبرد گر ببرد نیز آب ناک برد

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

امیر شاهی

خدنگ او که بجان مژده هلاک برد

نوید عیش بدلهای دردناک برد

به خاکپای تو مردن، رقیب را هوس است

روا مدار که این آرزو بخاک برد

دلم بکوی تو دامن کشان رود، ترسم

[...]

فیاض لاهیجی

کسی ز کوی تو تا چند حبیب چاک برد!

دل آرد و چو برد جان دردناک برد!

به چشم پاک توان دید روی جانان را

که دایم آینه فیض از نگاه پاک برد

به آرزوی تو هر روز آفتاب برآید

[...]