گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاهدی

از عنبرت غبار چو بر یاسمین نشست

شرمنده گشت نافه و در ملک چین نشست

شد خاک راه جمله تنم زان طمع که دید

آمد خدنگ ناز تو و بر زمین نشست

هر ناوکی که بر دلم از غمزه‌ات نشست

از بهر بردن خرد و عقل و دین نشست

درکوی دوست این دل سرگشته صبح و شام

از بهر شام طره و صبح جبین نشست

گفتی که تیغ میکشم و میکشم تو را

بر درگه تو شاهدی از بهر این نشست