در جهانی که خالی از ستم است
سبب فعل و غایتش بهم است
فعل حق را سبب نمیشاید
که جزا از عمل برون آید
به حقیقت چو نیک در نگرید
همه خود عین ذات یکدگرید
نقش لوح و عمل، دگر پاداش
هر سه یک چیز آمد از نقّاش
صورت مبدء و جزای معاد
در وسط شد عمل ز کون و فساد
نقش علمی که زادۀ ازل است
تا ابد روح صورت عمل است
عمل اینجا همی کنی نامش
پس جزای عمل در انجامش
هر سه با هم به امر «کن فیکون»
آمد از کردگار بی چه و چون
با خود آوردهای و با خود باز
میبری نقشها به آز و نیاز
هرچه اینجا کنی حقیقت آن
پیشت آید «کما تدین تدان»
هیچ هویت از حقیقت خویش
بنگردد ز هیأت کم و بیش
لیک محبوس مرکز سِجّین
بِنَبُرده ره از ضلال مبین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.