بخش ۱ - الفصل الرابع فی ارادته تعالی و تقدس علم الیقین
آن مریدی که از ارادت و خواست
کند او جمله نیک و بد، کژ و راست
کفر و دین، زشت و خوب، دشمن و دوست
همه از قدرت و ارادت اوست
نافع و ضار و معطی و مانع
کیست جز حی قادر صانع
تا که مثبت شود ارادت وی
گفت «اردناه ان یقول لشیء»
شیء عام است خاصه با تنکیر
تو از او هیچ چیز باز مگیر
گشته از خلق و حلق و رزق و اجل
بفراغت خدای عزوجل
کردنی جمله کرد، واپرداخت
هیچ چیزی ز تو نخواهد ساخت
همه در سابق ازل رانده است
رانده را رانده، خوانده را خوانده است
قلمش چون نوشت خردودرشت
خشک گشت و از آن سپس ننوشت
گر کند این زمان حقایق قلب
کلب این قلب و قلب آن را کلب
آن هم از سابق قضا باشد
نقص و تغییر کی روا باشد
گر معلق کنی و گر مبرم
اندرین حکم داخلند به هم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.