هست از این قوم ناصرخسرو
که کند کهنه بدعتی را نو
فلسفی اصل و رافضی طین است
زین دو بگذرکه دشمن دین است
خالی از علم و حکمت و توحید
کافر محض گشته بر تقلید
جهل او گرچه فاضلان دانند
کفر و فسقش همه جهان دانند
از همه نوع علم و فضل و هنر
بجز از شاعری چه داشت دگر
شعر خود چیست تا بدان نازند
یا از او گردنی برافرازند
شعر در عالمی که مردانند
بازی کودکان همی دانند
عذر واضح مرا بدین آورد
ز آسمانم سوی زمین آورد
طالع بدنگر که ما زادیم
کاندرین روزگار افتادیم
شعر گویم به صد تکلف و زور
تا کنم علم دین بدان مشهور
و علی الجمله فتنۀ ناصر
هست در جملۀ جهان ظاهر
ظلمت و کفر جمع کرده تمام
روشنی نامه کرده آن را نام
فعل را میدهد به روح نما
قول گبران کند کلام خدا
سخنش بیشتر سقط باشد
«زخرف القول» زان نمط باشد
زان طریق فصاحت او سپرد
تا که جاهل بدان فریب خورد
کرده لوزینه را ز زهر میان
بول را کرده چون شراب الوان
چونکه حاصل نداشت خط اصول
کرد باور حدیث نامعقول
نتوان کرد هیچ باطل راست
قایلش گر ابوعلی سیناست
باز حق کی شود بدان باطل
که ارسطو بدان بود قایل
حق حق است ارچه بوعلی گوید
باطل است باطل ار ولی گوید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.