کی و کو، چند و چون و چیست، چرا
هست از اوصاف «انتم الفقرا»
این همه وصفها ز امکان است
علت احتیاج و نقصان است
ذات حق کامل است و فوق کمال
نرسد کس در او به وهم و خیال
از تسلسل که نیست در امکان
نبود دایماً مکان مکان
چون مکان را مکان محال بود
خالق اندر مکان خیال بود
گر بود مر ورا حدود و جهات
متناهی شود حقیقت ذات
جسم گردد کنون و از ترکیب
مُحْدَث آید قدیم فرد مجیب
ور حوادث بدو شود قایم
حادثه دایماً بود قایم
عرش کان مُحْدث است جای قدیم
کی شود ای به فکر و فهم سقیم
نقل و تحویل حاجت انگیزد
نانشسته چگونه برخیزد
پیش از این عرش و فرش و لوح و قلم
برچه میبود صانع عالم
این زمان هم بر آن همی دانش
ورنه قایل شوی به نقصانش
زانکه آن حال اگر کمال بود
نقص ضد است و آن محال بود
این همه نقش وهم و پندار است
عقل از این گفت و گوی بیزار است
عقل در جای نطق کم نزند
چون بدینجا رسید دم نزند
بعد از آن حیرت است و بیهوشی
به که آن راز را فرو پوشی
شمّه ای گفته میشود دریاب
تا نگردد خلاف شرط کتاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.