شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل سوم » بخش ۲ - عین الیقین

کی و کو، چند و چون و چیست، چرا

هست از اوصاف «انتم الفقرا»

این همه وصف​ها ز امکان است

علت احتیاج و نقصان است

ذات حق کامل است و فوق کمال

نرسد کس در او به وهم و خیال

از تسلسل که نیست در امکان

نبود دایماً مکان مکان

چون مکان را مکان محال بود

خالق اندر مکان خیال بود

گر بود مر ورا حدود و جهات

متناهی شود حقیقت ذات

جسم گردد کنون و از ترکیب

مُحْدَث آید قدیم فرد مجیب

ور حوادث بدو شود قایم

حادثه دایماً بود قایم

عرش کان مُحْدث است جای قدیم

کی شود ای به فکر و فهم سقیم

نقل و تحویل حاجت انگیزد

نانشسته چگونه برخیزد

پیش از این عرش و فرش و لوح و قلم

برچه می​بود صانع عالم

این زمان هم بر آن همی دانش

ورنه قایل شوی به نقصانش

زانکه آن حال اگر کمال بود

نقص ضد است و آن محال بود

این همه نقش وهم و پندار است

عقل از این گفت و گوی بیزار است

عقل در جای نطق کم نزند

چون بدینجا رسید دم نزند

بعد از آن حیرت است و بیهوشی

به که آن راز را فرو پوشی

شمّه ​ای گفته می​شود دریاب

تا نگردد خلاف شرط کتاب