صورت وحدت از جهان مثال
نقطه ای بست نقش بند خیال
نقطه مانند شعله عکس انداخت
وهمش از دور صورتی برساخت
باز چون دایره مجسم شد
کرۀ شکل چرخ اعظم شد
عکسها چون زو هم درهم شد
نقش هژده هزار عالم شد
نقطه و دور دایره است واُکَر
وحدت ذات را چو عکس و صور
نیست هیچ اندرین میان جز حق
ما و حق چیست با هم ای احمق
قصّۀ جسم و جان مگو با او
یا تو باشی در این میان یا او
محدث آنگه که با قدیم آمیخت
نسبت خلق و خالقی بگسیخت
وحدتی کان همیشه با ذات است
مسقط نسبت و اضافات است
رهنمای من و تو از قرآن
از «قل اللّه ثم ذرهم» دان
وحدت است این نه اتحاد و حلول
تو برون بر از این میانه فضول
این همه گفتگوی توحید است
راه وحدت به ترک و تجرید است
چه کنی گفتگوی بیهوده
فرقی باشد ز گفته تا بوده
سخن وحدت است همچو سراب
از سراب ای پسر که شد سیراب؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.