صحبت جانان بر اهل دل از جان خوشترست
عاشقانرا خاک کویش زآب حیوان خوشترست
چون زعشق او رسد رنجی بدل دردی بجان
عاشقان را رنج دل از راحت جان خوشترست
شاهباز عشق چون مرغ دلی را صید کرد
وقت اواز حال بلبل در گلستان خوشترست
دست اندرکار او به از قدم بر تخت ملک
پای در بند وی از سردر گریبان خوشترست
بنده رااز دست جانان خار غم در پای دل
ازگل صد برگ بر اطراف بستان خوشترست
دیده گریان عاشق دایم اندر چشم دوست
از تبسم کردن گلهای خندان خوشترست
گرچه از حنسست آن دلبر چو خورشید آشکار
عشق همچون ذره اند سایه پنهان خوشترست
آنچه اندر حق عاشق کرد معشوق اختیار
گر هلاک جان بود مشتاق راآن خوشترست
مور اگر در خانه خود انس دارد با غمش
خانه آن مور از ملک سلیمان خوشترست
وصل جانانرا چو دل بر ترک جان موقوف دید
جان بداذ وگفت کز جان وصل جانان خوشترست
تا بکیخسرو در ایران دیدها روشن شود
چشم رستم را زسرمه خاک توران خوشترست
سیف فرغانی درین ناخوش سرا با درد عشق
وقت این مشتی گدا از وقت سلطان خوشترست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آب حیوان خوش بود و ان لعل لب زان خوشترست
در صفا آن لعل فاش از جوهر جان خوشترست
درج آن در دهان شد جان ما، دل خار خورد
از حسد کان در ز صد لؤلؤی عمان خوشترست
می خوشست اما باشک همچو مرجانم اگر
[...]
از نظرها درد و داغ عشق پنهان خوشترست
جای این گلهای خوشبو در گریبان خوشترست
عشق را گستاخ سازد حسن چون بی پرده شد
سیر گل از رخنه دیوار بستان خوشترست
نیست چشم تنگ را از وصل جز حسرت نصیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.