زهی خورشید را داده رخ تو حسن و زیبایی
در لطف تو هرکس بر من نبندد گر تو بگشایی
بزیورها نکورویان بیارایند گر خود را
تو بی زیور چنان خوبی که عالم را بیارایی
ترا همتا کجا باشد که در باغ جمال تو
کند پسته شکرریزی کند سنبل سمن سایی
اگر نز بهر آن باشد که در پایت فتد روزی
که باشد گل که در بستان برآرد سر بر عنایی
هم از آثار روی تست اگر گل راست بازاری
ادب نبود ترا گفتن که چون گل حور سیمایی
اگر روزی ز درویشی دلی بردی زیان نبود
که گر دولت بود یکشب بوصلش جان بیفزایی
چه باشد حال مسکینی که او را با غنای تو
نه استحقاق وصل تست و نی از تو شکیبایی
من مسکین بدین حضرت بصد اندیشه می آیم
ز بیم آنک گویندم که حضرت را نمی شایی
اگر چه دیده مردم بماند خیره در رویت
ببخشی دیده را صد نور اگر تو روی بنمایی
تو از من نیستی غایب که اندر جان خیال تو
مرا در دل چو اندیشه است و در دیده چو بینایی
مرا با تو وصال ای جان میسر کی شود هرگز
که من از خود روم آن دم که گویندم تو می آیی
چنان شیرینی ای خسرو که چون فرهاد در کویت
جهانی چون مگس جمعند بر دکان حلوایی
کنون ای سیف فرغانی که پایت خسته شد در ره
برو بار سر از گردن بیفگن تا بیاسایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جلال معشوق است. شاعر با تحسین و وصف چهره و زیبایی معشوق، میگوید که هیچ چیزی نمیتواند به زیبایی او نزدیک شود. او تأکید میکند که وجود معشوق، عالم را زیبا میکند و حتی گلها نیز در مقایسه با او کماهمیت هستند. شاعر از دلتنگی و فقر خود در عشق میگوید و ابراز نگرانی میکند که شاید شایستگی وصال معشوق را ندارد. او در پایان از خستگی خود در راه عشق شکایت کرده و پیشنهاد میکند که چند لحظه از بار سنگین عشق بکاهد تا کمی استراحت کند.
هوش مصنوعی: چه نیکوست که تو چهرهات همچون خورشید تابان است و زیباییات در لطف و مهربانیات نمایان است. اگر تو در دل کسی را نبندی، او در هیچ حالتی نمیتواند به من آسیب برساند.
هوش مصنوعی: اگر زیبا رویان خود را بیارایند، تو که نیازی به زینت نداری، زیباییات به قدری است که دنیا را زینت میدهد.
هوش مصنوعی: کجا میتوان کسی را پیدا کرد که در زیبایی تو بتواند مانند پستهای شیرین باشد و به مانند سنبل و سمن برازنده و خوشبو گردد؟
هوش مصنوعی: اگر هدف از تلاش و کوشش فقط این باشد که روزی به خوشی و زیبایی دست یابیم، مانند گلی که در باغ سر از خاک بیرون میآورد و به لطف و محبت میبالد.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو مانند گل است، پس نبودن فضائل و آداب از تو باعث میشود که نتوانند چنین چیزی را دربارهات بگویند.
هوش مصنوعی: اگر روزی از دل یک درویش دلی به دست آوردی، ناراحت نباش، زیرا اگر روزی خوشبختی به تو روی آورد، یک شب در کنار او بودن، به جانت اضافه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: حالت مسکینی که نه به خاطر شایستگیاش به تو وصل میشود و نه از تو تحمل و صبری میبیند، چه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: من به خاطر نگرانی از این که ممکن است به من بگویند که شایسته حضور در پیشگاه آن حضرت نیستم، با افکاری بسیار به آنجا میروم.
هوش مصنوعی: اگرچه مردم با شگفتی به چهره تو خیره میشوند، اما اگر تو چهرهات را نشان دهی، حتی هزاران نور هم این نگاه را راضی نمیکند.
هوش مصنوعی: تو از من دور نیستی؛ چون تو در دل من مانند یک فکر و در چشمانم مانند یک دید وجود داری.
هوش مصنوعی: ای جان، چه زمانی میتواند به تو دسترسی پیدا کنم، زمانی که من خود را رها کنم و در آن لحظه بگوید که تو در راهی؟
هوش مصنوعی: تو مثل یک شیرینی هستی ای پادشاه، که مانند فرهاد، در عشق تو، عدهای مثل مگسها دور دکان شیرینی فروشی جمع میشوند.
هوش مصنوعی: حالا ای سیف فرغانی، تو که پاهایت در راه خسته شده، بار سنگینی را که بر دوشت است، از گردن بینداز تا بتوانی استراحت کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار آمد من و هر روز نو باغی و نو جایی
به گشتن هر زمان عزمی به بودن هر زمان رایی
قدح پر باده رنگین به دست باده پیمایی
چو مرغ از گل به گل هر ساعتی دیگر تماشایی
نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی
[...]
شبی تاری چو بیساحل دمان پر قیر دریائی
فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی
نشیب و توده و بالا همه خاموش و بیجنبش
چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی
زمانه رخ به قطران شسته وز رفتن برآسوده
[...]
ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی
تو آن بی مثل و بی شبهی که دور از دانش مایی
ز وهمی کز خرد خیزد تو زان وهم و خرد در وی
ز رایی کز هوا خیزد تو دور از چشم آن رایی
پشیمانست دل زیرا که تو اسرارها دانی
[...]
خرد را دوش میگفتم که ای اکسیر دانایی
همت بیمغز هشیاری همت بیدیده بینایی
چه گویی در وجود آن کیست کو شایستگی دارد
که تو با آب روی خویش خاک پای او شایی
کسی کاندر جهان بیهیچ استکمال از غیری
[...]
زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی
زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی
امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم
خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی
اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.