ای غمت همنشین بیداران
درغمت مست گشته هشیاران
غم تو نقد جان بنسیه وصل
برده از کیسه خریداران
چشم عیار پیشه تو بریخت
بسر غمزه خون عیاران
پیش چشمت که مستی همه زوست
زده برسنگ شیشه خماران
درسر زلف تو چو پای دلم
چشم تو بسته دست طراران
اندر اقلیم عشق تو بیم است
ملک الموت را زبیماران
چون گروهی بعشق جان دادند
من چرا کم زنم زهمکاران
جان دهم درغم تو و نبرم
بقیامت خجالت از یاران
شادمانم ازآنکه کشته شدند
به ز من درغم تو بسیاران
ناگزیرست عشق را محنت
پاسبانند گنج را ماران
هرکجا باد عشق تو بوزید
زنده دل گردد آتش از باران
بی طلب دیگری بتو نزدیک
تو چرا دوری از طلب کاران
دل بتو داد سیف فرغانی
ای جگرگوشه جگر خواران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و غم نوشته شده است. شاعر از درد و غم ناشی از عشق میگوید و بیان میکند که این غم چگونه روح و جان او را تسخیر کرده است. او به زیبایی معشوق و تاثیر آن بر دل عاشقان اشاره میکند و از احساساتی همچون حسرت و خفگی در این عشق سخن میزند. شاعر خود را در میان دیگر عاشقان میبیند که به خاطر عشق جان میدهند و از خجالت در برابر دوستانش نگران است. او همچنین میگوید که عشق همراه با درد و رنج است و این رنجها نشاندهنده ارزش و گرانبهایی عشق هستند. در نهایت، او به زیباییهای معشوق و تمایل خود به نزدیکی به او تاکید میکند.
هوش مصنوعی: ای غم تو همواره با بیداران همراه است و در غم تو، هوشیاران نیز به حالت مستی دچار شدهاند.
هوش مصنوعی: غم تو مانند بهایی است که برای زندگی من پرداخت شده و از طرف خریداران عشق به دست آمده است.
هوش مصنوعی: چشم زیبا و فریبندهات به قدری جذاب است که مانند تیری به قلب غمدیدهام مینشیند و احساساتی عمیق را در من به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: در برابر چشمانت که همه چیزش تحت تأثیر مستی است، دست به سنگ شیشهای خماران زدهاند.
هوش مصنوعی: در موهای تو، دل من مانند پایش گرفتار است و چشمانت، دست های پرنده ها را به خود بسته است.
هوش مصنوعی: در سرزمین عشق، بر بیمارانی که از عشق رنج میبرند، مرگ نیز ترس دارد.
هوش مصنوعی: چرا من از دیگران کمتر عشق بورزم وقتی که گروهی جان خود را در راه عشق فدا کردند؟
هوش مصنوعی: زندگیام را در غم تو فدای میکنم و نمیخواهم زمانی که به سراغ دوستانم میروم، ناراحتیام از تو باعث خجالت من شود.
هوش مصنوعی: من از اینکه بسیاری به خاطر غم تو جان باختند، خوشحالم.
هوش مصنوعی: عشق ناچار است که سختیها و مشکلات را تحمل کند، همانطور که گنجینهها نیازمند مراقبت و نگهبانی از جانب مارها هستند.
هوش مصنوعی: هر جایی که عشق تو جریان پیدا کند، دلها زنده و شاداب میشوند، مانند اینکه آتش با بارش باران تازه و شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: بدون اینکه کسی از تو چیزی بخواهد، چرا از درخواستکنندگان دوری میکنی؟ وقتی که کسی در پی تو نیست، چرا خود را از آنها دور میکنی؟
هوش مصنوعی: دل عاشق به تو سپرده شده است، ای عزیز دل، تو فرزند کسانی هستی که دلشان را با عشق میسوزانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ویحک ای ابر گنهکاران
سنگک و برف باری و باران
روی چون حاصل نکوکاران
زلف چون نامه گنهکاران
غمزه مانند آرزوی مضر
در کمینگاه طبع بیماران
خیره اندر کرشمه چشمش
[...]
منم آن مفلسی که کیسهٔ من
ندهد شادیی به طراران
سیم در دست من نگیرد جای
چون خرد در دماغ می خواران
مستی از صحبتم بپرهیزد
[...]
از پی رغبت خریداران
در تو معلوم طبل عطّاران
شاه بهرام گور با یاران
باده میخورد چون جهانداران
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.