گنجور

 
سیف فرغانی

بخت من از تست شور ای بت شیرین دهن

تنگ شکر برگشا تلخ مکن کام من

ای لب لعل ترا تنگ شکر بار گیر

وی سر زلف ترا مشک ختن در شکن

گر تو ببزم طرب جام بری پیش لب

باده بنوشی برطل نقل بریزی بمن

بر اثر تلخ می مست ترش روی را

جرعه شیرین دهد پسته شور از دهن

دست تو چون تاب داد زلف رسن پیچ را

بر دل تنگم فتاد بار غمت زآن رسن

فاخته گر در چمن ذکر تو گوید بصوت

شاخ شود پای کوب برگ شود دست زن

سرو درآید برقص نعره زند عندلیب

غنچه کند جیب چاک گل بدرد پیرهن

بلبل عاشق شود همچو زلیخا بصدق

یوسف گل را که یافت شاهی مصر چمن

سیف اگر بشنود این غزل اندر سماع

گر بود از شوق تو مرده بدرد کفن

 
 
 
منوچهری

هر که صبوحی کند با دل خرم بود

با دو لب مشکبوی، با دو رخ حور عین

مشاهدهٔ ۱۴ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
سنایی

پیش پریشان مکن از پی آشوب من

زلف گره بر گره جعد شکن بر شکن

ای ز رخت برده نور فر کلاه سپهر

وی ز لبت برده آب رنگ عقیق یمن

از لب تو شرم داشت مایهٔ مل در قدح

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
عین‌القضات همدانی

برسر کویت بسی کشته و مرده ولی

کشته نیابد قصاص مرده نیابد کفن

محمد بن منور

قالواخراسان اخرجت رشأ

لیس له فی جماله

فقلت لاتنکروامحاسنه

فمطلع الشمس من

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه