ای گنج غم نهاده بویرانه دلم
وی مسکن خیال تو کاشانه دلم
عشقت که با تصرف او خاک زر شود
این گنج او نهاد بویرانه دلم
رخ زرد کرد رویم از آن دم که نطع خویش
افگند شاه مهر تو در خانه دلم
زآن ساعتی که حلقه زلف تو دید و شد
زنجیردار عشق تو دیوانه دلم
برآتش هوای تو چون مرغ پربسوخت
ازتاب شمع روی تو پروانه دلم
اندر ازل که عالم و آدم نبود بود
مجنون بکوی عشق تو همخانه دلم
گر قابلم چو تخم بپوسد بزیر خاک
آب از محبت تو خورد دانه دلم
چون دل زبندگی تو داغ قبول یافت
تن جان نثار کرد بشکرانه دلم
پوشیده داشتند زمردم حدیث او
پنهان نماند و گفته شد افسانه دلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و درد و غم ناشی از عشق پرداخته است. شاعر از درد و افسردگی خود به خاطر عشق سخن میگوید و به توصیف محافل ذهنی و احساسی خود میپردازد. او عشق را به عنوان گنجی ارزشمند میداند که در دل ویران او نهفته است و به زیبایی و تاثیر عمیق معشوق خود اشاره میکند. همچنین، شاعر به تحولاتی که عشق در وجودش ایجاد کرده و به تب و تاب وفاداری به معشوق اشاره دارد. در نهایت، او بر این باور است که عشقش ابدی و پایدار است و حتی در شرایط سخت و دشوار نیز بر وجود او سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: ای گنجی از غم که در دل ویرانهام جا گرفتهای، ای مکانی که خیال تو در آن است، کاشانهام را پر کردهای.
هوش مصنوعی: عشق تو وقتی که بر دل من تأثیر بگذارد، آن را از خاک به طلا تبدیل میکند. این گنجی است که او در درون ویرانه دل من به ودیعه گذاشته است.
هوش مصنوعی: از وقتی که تو با عشق و محبت خود وارد زندگیام شدی، رنگ از چهرهام رفته است و احساس میکنم در دام عشق تو گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: از زمانی که موهای تو را دیدم و اسیر عشق تو شدم، دل من دیوانه و زنجیر شده است.
هوش مصنوعی: اینگونه میتوان گفت که در آتش اشتیاق تو، مانند پرندهای که بر اثر حرارت شمع میسوزد، قلبم نیز به خاطر زیباییهای چهرهات میسوزد.
هوش مصنوعی: در زمانهای دور، زمانی که نه دنیایی وجود داشت و نه انسانها، مجنون در عشق تو زندگی میکرد و دل من را خانهاش قرار داده بود.
هوش مصنوعی: اگر شرافتم مثل دانهای باشد که زیر خاک پوسیده شود، باز هم از محبت تو آب میخورم و دل من برای توست.
هوش مصنوعی: زمانی که دل من نزد تو محبت و توجه را دریافت کرد، بدنم جانش را برای قدردانی از دل نثار کرد.
هوش مصنوعی: زمردان رازی از او در دل داشتند، اما داستان عشق من دیگر پنهان نماند و به گوش همه رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روشن از فروغ رخت خانه دلم
نقد غم تو گنج به ویرانه دلم
از غم مرا چه بیم چو هست از حریم وصل
صد روزن امید به غمخانه دلم
پیش از اساس گنبد فیروزه سپهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.