مرا از عشق تو دستیست بر دل
مرا از دست تو پاییست در گل
مرا از نقطه خالت زده موج
محیط عشق تو در مرکز دل
مرا در عالم دل خسروانند
همه فرهاد آن شیرین شمایل
دگر مردار بویحیی نگردم
اگر گردم بتیغ عشق بسمل
چو تو در رفتن آیی آب چشمم
رود اندر پی تو چند منزل
درین ره چون جرس بردارم آواز
فغان از دل کنم همچون جلاجل
رفیق تست نغمت را بنالد
برین بالاشتر در زیر محمل
تو نزدیک منی من دور از تو
تو با من همنشین من از تو غافل
بتیغ غیرت ای جان بر دلم زن
مرا از غیر خود پیوند بگسل
بزلف خویش قیدم کردی و هست
مرا حل کردن این عقده مشکل
دل مجنون من دیوانه کردار
شد اندر بند آن مسکین سلاسل
چو کوزه آب عشقت خورد آدم
در آن حالت که بودش صورت از گل
باقبال وصالت بنده یی کو
که همچون سیف فرغانیست مقبل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
وگر نه کرده بودی چرخ مایل
بدین سان لختکی میل معدل
حرامم بی ته بی آلاله و گل
حرامم بی ته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بی ته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مل
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.