چو ماندم (من) زسلطان جهان دور
بسان بلبلم از بوستان دور
ازآن خورشید روی ماه پیکر
بمانده چون زمین از آسمان دور
بکام دشمنانیم از فراقت
شها دیگر مباش از دوستان دور
که شادی از دل بیمار ما هست
چو صحت از مزاج ناتوان دور
زرویت مجلس ما گلستان بود
مبادا چون تو گل زین گلستان دور
که باشم من چو از تو بازماندم
چه باشد حال تن چون شد زجان دور
من شیرین زبان زآن تلخ کامم
که هستم زآن لب شکرفشان دور
منم بی خسرو آن فرهاد محروم
که دارد از لب شیرین دهان دور
عنان در دست تقدیرست اگر نه
بپای شوق نبود اصفهان دور
بصورت گرچه از روی تو هستم
چنان کز روی تو چشم بدان دور
چو با یاد توام دایم بمعنی
مرا گر عارفی از خود مدان دور
اگر چه سیف فرغانی زتو هست
بسان تشنه از آب روان دور
چو سگ رو بر نگرداند ازین در
بسنگش گر کنی زین آستان دور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس دوری و جدایی از محبوبش را بیان میکند. او خود را مانند بلبلانی میداند که از بوستان دور افتادهاند و از تنهایی و کدورت دل رنج میبرد. او به دوستش میگوید که فاصله از او باعث درد و رنجش است و بدون حضور او، زندگی برایش معنایی ندارد. شاعر تشبیه میکند که وجود محبوبش چون گل در گلستان است و غیبت او مانند دوری از آسمان برای زمین است. همچنین اشاره میکند که حتی اگر به ظاهری زیبا دست پیدا کند، اما از عشق و نزدیکی به محبوبش محروم باشد، هیچ فایدهای نخواهد داشت. در نهایت، او خواستار نزدیکی و وصل به محبوب است و بیتابی خود را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که من از پادشاه دنیا دور ماندم، مانند بلبلی شدم که از باغ دور افتاده است.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای ماه همچون خورشید درخشان است و گویی این زیبایی از آسمان به زمین منتقل شده و در اینجا باقی مانده است.
هوش مصنوعی: ما آرزوی دشمنان را از جدایی تو نداریم، پس دیگر از دوستان دور نشو.
هوش مصنوعی: شادی ما ناشی از دل بیمارمان است، همانطور که سلامتی از وضعیت جسمی ناتوان دور است.
هوش مصنوعی: چهره تو باعث زیبایی و سرزندگی مجلس ماست؛ امیدوارم هرگز از این مجال دور نشوی، چون گلهایی که از باغ جدا شوند.
هوش مصنوعی: اگر از تو جدا شوم، حال و روز من چه خواهد شد؟ وقتی که بدن از جان دور شود، چه حالتی خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: من با زبانی شیرین صحبت میکنم، اما تلخیام از این است که از لبانی شیرین و مطبوع دور هستم.
هوش مصنوعی: من بدون محبوبم، مثل فرهادی که از لب شیرین دور است و دلی پر از حسرت دارد.
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر، کنترل کنندهی مسیر زندگی ماست، و اگر به شوق و اشتیاق خود توجه نکنیم، شهر زیبای اصفهان برای ما دور از دسترس خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر چند که به خاطر زیباییات به تو نگاه میکنم، اما چشمانم از تو دور است.
هوش مصنوعی: وقتی که در یاد تو هستم، هیچ چیزی نمیتواند مرا از خودم دور کند، حتی اگر کسی خود را عارف بداند.
هوش مصنوعی: هرچند که سیف فرغانی به تو نزدیک است، اما مانند شخصی است که از آب زلال دور است و تشنه میباشد.
هوش مصنوعی: اگر سگی از در سنگی رو برنگرداند، حتی اگر تو او را از این آستان دور کنی، باز هم برنمیگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو هست آن حضرت از هر دو جهان دور
از آنست از زمان و از مکان دور
زگل بی بهره ام وز آشیان دور
چه سازد کس، زمین سخت، آسمان دور
کجا ما و کجا ایام وصلش
بود از موسم گل، زعفران دور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.