گنجور

 
۱

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۸

 

... سری پر ز کینه دلی پر ز داد

به اروند رود اندر آورد روی

چنان چون بود مرد دیهیم جوی

اگر پهلوانی ندانی زبان

بتازی تو اروند را دجله خوان

دگر منزل آن شاه آزادمرد ...

فردوسی
 
۲

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۹

 

چو آمد به نزدیک اروندرود

فرستاد زی رودبانان درود ...

فردوسی
 
۳

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰

 

... نبینی ازین آب جز نیکوی

فریدون که بگذاشت اروند رود

فرستاد تخت مهی را درود ...

فردوسی
 
۴

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۱

 

... به فر کیانی و رای درست

بسان فریدون کز اروند رود

گذشت و به کشتی نیامد فرود ...

فردوسی
 
۵

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸

 

... فسونها و نیرنگها زال ساخت

که اروند و بند جهان او شناخت

چو اسفندیار این سخن یاد کرد ...

فردوسی
 
۶

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱

 

... سخنهای رستم همه کرد یاد

همان زاری و پند و اروند او

سخن گفتن از مرز و پیوند او ...

فردوسی
 
۷

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۴

 

... یکی کودک آمد چو تابنده مهر

ز بالا و اروند و بویا برش

سکندر همی خواندی مادرش ...

فردوسی
 
۸

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۵

 

... چو آن نامه برخواند خرسند گشت

دلش سوی نیرنگ و اروند گشت

بگسترد هرگونه گستردنی ...

فردوسی
 
۹

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱

 

... پدید آمد آن چادر لاژورد

خروش آمد از راه اروندرود

به موبد چنین گفت هست این درود ...

فردوسی
 
۱۰

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۶

 

فرخ زاد هرمزد با آب چشم

به اروندرود اندر آمد بخشم

به کرخ اندر آمد یکی حمله برد ...

فردوسی
 
۱۱

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸

 

... هیونان مست و گسسته مهار

گذر یافتندی به اروند رود

نماندی برین بوم بر تار و پود ...

فردوسی
 
 
sunny dark_mode