گنجور

 
۱۳۶۱

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب دوم » منحصر نبودن لذات در لذات جسم

 

... و چون این معلوم شد و دانستی که در لذات جسمیه کمالی نیست و شناختی که انسان در قوه عاقله و لذات عقلیه شریک ملایکه قدسیه است و در قوای غضبیه شهویه بهیمیه و لذات جسمیه شبیه سباع و بهایم و شیاطین است بر تو معلوم می شود که هر یکی از این قوا در آن غالب و طالب لذات آن می شود شریک می شود با طایفه ای که این قوه منسوب به آن است تا آنکه غلبه به سرحد کمال رسد در این وقت خود آن می شود و داخل در آن حزب می گردد

پس ای جان برادر چشم بصیرت بگشا و باهوش باش و ببین که خود را در کجا داشته و مرتبه خود را به کجا رسانیده ای و بدان که اگر قوه شهویه تو بر سایر قوا مسلط شده تا اینکه اکثر شوق تو و بیشتر فکر تو در کار اکل و شرب و جماع و سایر لذات شهویه است و اکثر اوقات در آراستن طعامهای لذیذه و یا خواستن زنهای جمیله است خود را یکی از بهایم بدان و نام انسان بر خود منه

و اگر تسلط و غلبه در تو از برای قوه غضبیه است و پیوسته خود را مایل منصب و جاه و برتری بر عبادالله می بینی و طالب زدن بستن انداختن شکستن فحش دشنام و اذیت انام هستی خویش را سگی گزنده و یا گرگی درنده می دان و خود را از زمره انسان مشمار ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۶۲

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب دوم » سعی در استیلای قوه عاقله بر سایر قوا

 

... و از مجامعت نخواهد مگر آنچه به آن حفظ نوع و بقای نفس و نسل متحقق شود و بپرهیزد از اینکه غریق لجه شهوات نفسانیه و گرفتار قیود و علایق دنیویه شود و از این جهت به شقاوت ابد و هلاکت سرمد رسد

پس ای معشر اخوان و گروه برادران از برای خدا بر بر خود رحمت آرید و بر نفس خود ترحم کنید بیدار شوید پیش از آنکه همه راهها بر شما بسته شود و راهی طی کنید قبل از آنکه پای شما شکسته گردد و دریابید خود را که وقت درگذر است غافل ننشینید که عمر کوتاه و مختصر است چاره بسازید پیش از آنکه ریشه اخلاق رذیله مستحکم شود و صفات ردیه عادت گردد و لشکر شیطان مملکت دل را تسخیر کند و تختگاه دل مقر سلطان شیطان شود و جوانی تو که وقت قوت و توانایی است سپری گردد بلی آنا فآنا تو روی به ضعف و پیری و ناتوانی می روی و صفاتی که در نفس تو هست محکم و قوی می گردد

خاربن در قوت و برخاستن ...

... منقول است از شیخ کامل فاضل احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه که استاد است در علم اخلاق و اول کسی است که از اهل اسلام که در این فن شریف تصنیف و تألیف نمود که گفته من در وقتی از مستی طبیعت هشیار و از خواب غفلت بیدار شدم که مایه جوانی بر باد رفته بود و پیری مرا فراگرفته و عادات و رسوم در من مستحکم گشته و صفات و ملکات در نفس من رسوخ کرده بود در آن وقت دامن اجتهاد بر میان زدم و به مجاهدات عظیمه و ریاضات شاقه نفس خود را از خواهشهای آن باز داشتم تا آنکه خداوند عالم مرا توفیق کرامت فرموده و خلاصی از مهلکات حاصل شد

پس ای جان برادر مأیوس مباش و بدان که درهای فیض الهی گشاده است و امید نجات از برای هر کسی هست و لیکن چنان نپنداری که صفا و نورانیتی که از نفس فوت می شود به جهت کدورت و تیرگی که از معصیت در حالتی حاصل می شود تدارک آن ممکن باشد و توان نوعی نمود که صفایی که اگر معصیتی صادر نشده بود حاصل می شد توان تحصیل نمود زنهار این اندیشه ای است محال و خیالی است فاسد زیرا که نهایت امر آن است که آثار معصیت را به افعال حسنه محو نمایی در این وقت نفس مثل حالتی می شود که آن معصیت را نکرده بود پس به این حسنات روشنایی و سعادتی حاصل نمی گردد و اگر معصیت نکرده بود و این حسنات از او صادر می شد از برای او در دنیا صفا و بهجتی و در عقبی درجه ای هم می رسید و چون ابتدا معصیت کرده بود این صفا و درجه از دست او رفت و فایده حسنه محو آثار معصیت شد و بس

ملا احمد نراقی
 
۱۳۶۳

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » اقسام عدالت و درجات عدول

 

... دوم عدالتی که در میان مردم است و از بعضی نسبت به بعضی دیگر حاصل می شود از ادا کردن حقوق و رد امانات و انصاف دادن در معاملات و تعظیم بزرگان و احترام پیران و فریادرسی مظلومان و دستگیری ضعیفان

و مقتضای این قسم از عدالت آن است که آدمی به حق خود راضی بوده و ظلم به احدی را روا نداشته باشد و به قدر استطاعت و امکان حقوق برادران دینی خود را به جا آورد و هر کسی را از ابنای نوع خود به مرتبه ای که لایق او باشد بشناسد و بداند که هر کسی را از جانب پروردگار حقی لازم است و به ادای آن بشتابد و در حدیث نبوی وارد است که از برای برادران مومن بر یکدیگر سی حق است که آدمی بریء الذمه نمی شود مگر با بجا آوردن آنها و یا آنکه از او عفو نماید و از تقصیر او در اداء حقش در گذرد

اول اگر گناهی در حق او از برادر مومن سر زند یا تقصیری از او صادر شود از او بگذرد

دوم اگر غریب باشد دلداری او کند و با او مهربانی نماید ...

... پنجم اگر عذر خواهی نماید عذر او را بپذیرد

ششم اگر کسی غیبت برادر مومنی را کند او را منع نماید

هفتم آنچه خیر او را بداند به او برساند و پند و نصیحت از او باز نگیرد ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۶۴

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل سوم - عدالت سر منشا کمال و سعادت

 

از آنچه مذکور شد معلوم شد که نهایت کمال و غایت سعادت از برای هر شخصی اتصاف اوست به صفت عدالت و میانه روی در جمیع صفات و افعال ظاهره و باطنه خواه از اموری باشد که مخصوص ذات او و متعلق به خود او باشد یا امری باشد که میان او و دیگری بوده باشد و نجات در دنیا و آخرت حاصل نمی شود مگر به استقامت بر وسط و ثبات بر مرکز

پس ای جان برادر اگر طالب سعادتی سعی کن تا جمیع کمالات را جامع باشی و در جمیع امور مختلفه وسط و میانه روی را شعار خود کن اول سعی کن که متوسط باشی میان علم و عمل و جامع این هر دو مرتبه باشی به قدر استطاعت و امکان و اکتفا به یکی از این دو مکن که هر که اکتفا به یکی نماید از شکنندگان پشت پیغمبر خواهد بود همچنان که در حدیث سابق گذشت

و بدان که علم بی عمل وبال و موجب خسران و نکال است از جاهل هفتاد لغزش را چشم می پوشند پیش از آنکه از عالم یکی را درگذرند و عمل بی علم زحمت بی فایده است زیرا که علم آن است که از روی علم و معرفت صادر شود و باید در عمل متوسط باشی میان حفظ ظاهر و باطن خود نه اینکه ظاهر خود را پاکیزه نمایی و آن را به عبادات و طاعات بیارایی و باطن به انواع خباثات آلوده باشد مانند عجوزه کریه منظر زشت لقای دیو سیرت که خود را ملبس به لباس عروسان حوروش و مزین به زینت مهوشان دلکش نماید و به انواع تدلیسات خود را بیاراید نه اینکه سعی در نیکی ذات و پاکی باطن خود کنی و لیکن بالمره از ظاهر غافل شوی و مطلقا ملاحظه آن را نکنی و به هیچ نوع از ملامت مردم اندیشه ننمایی و از کثافات ظاهریه خود را محافظت ننمایی مانند دری شاهوار که آن را به انواع قاذورات و نجاسات ملوث سازند بلکه باید ظاهرت آیینه باطنت باشد و باطنت از جمیع خباثات و کثافات پاک باشد و باید در جمیع صفات باطنیه و افعال ظاهریه متوسط میان افراط و تفریط باشی به تفصیلی که در این کتاب گوش زد تو خواهد شد ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۶۵

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » غفلت از خدا سبب وسوسه شیطان

 

پس ای جان برادر از این دشمن مطمین مشو و گمان مکن که دلی ازدست آن فارغ است بلکه مانند خون در بدن انسان جاری و سیال و همه آن را مانند هوا در قدح فرو گرفته و اگر خواهی قدحی را از هوا خالی نمایی نمی توانی تا آن را از چیز دیگر پر نسازی بلکه قدری که از آب مثلا پر گردد از هوا خالی می شود پس ظرف دل نیز چنین است اگر آن را مشغول به یاد خدا و فکر امری از امور دینیه کردی ممکن است که آمد و شد شیطان لعین از آن کم شود و الا هر لحظه که از خدا غافل ماند در آن دم شیطان با وسوسه اش در آنجا حاضر می شود همچنان که خداوند متعال در کتاب کریم تصریح به آن فرموده که  ومن يعش عن ذکر الرحمٰن نقيض له شيطانا فهو له قرين یعنی هر که از یاد خداوند رحمن باز می ماند برانگیزانیم شیطان را که قرین و همنشین او باشد و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ان الله یبغض الشاب الفارغ یعنی خداوند دشمن دارد جوانی را که بیکار باشد زیرا که کسی که مشغول عمل مباحی نباشد که دل او را مشغول سازد لامحاله شیطان فرصت نموده داخل خانه دلش می گردد و در آنجا آشیانه می سازد و توالد و تناسل می کند و از اجتماع نسل او نیز نسلهای دیگر متولد و همچنین إلی غیر النهایه

پس علاج نیست در دفع وساوس شیطانیه و خواطر نفسانیه مگر قطع همه علایق ظاهریه و باطنیه و ترک جاه و مال و اهل و عیال و فرار از یار و رفیق و دوست و شفیق و در کنج تنهایی نشستن و در به روی آشنا و بیگانه بستن و همه هموم را یکی کردن و همین هم کفایت نمی کند تا آدمی را بصیرتی حاصل نباشد و قوه فکر در آثار عجایب صنع رب العالمین نداشته باشد و در باطن سیر در ملکوت آسمان و زمین نتواند کرد تا اینکه به اشتغال به این افکار دل را از دست شیطان نابکار خلاص سازد و کسی که این بصیرت و قوه از برای او نباشد باید خود را مشغول سازد و بعد از قطع علایق و گوشه نشینی به اوراد و اذکار و مناجات با پروردگار و نماز و دعا و عبادت و تلاوت قرآن با حضور قلب زیرا که ظاهری را بی حضور قلب در دل اثری نیست ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۶۶

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » نقش قوه خیال و واهمه و عاقله

 

... چون بدن به خواب رفت به اطراف عالم سیر می کند و باشد که به جواهر روحانیه متصل و امور آینده را از آنها فراگیرد و گاه در قوت به مرتبه ای رسد که در مواد کاینات تأثیر کند و هر چیزی را به هر صورتی که خواهد بنماید هوا را ابر سازد و از ابر باران فرو ریزد به التفاتی قومی را نجات دهد و به دعایی طایفه ای را هلاک سازد با ملایکه صحبت دارد و خود را در یک ساعت به چندین صورت بنماید گاهی پادشاهی قهار گردد و ربع مسکون را به زیر نگین درآورد و زمانی پیغمبر مرسلی گردد و از خطه خاک تا محیط افلاک را به چنبر اطاعت کشد

پس ای جان برادر اگر از خواب غفلت بیداری و از مستی طبیعت هشیاری دیده بصیرت بگشای و قدرت پروردگار عظیم را تماشا کن که نطفه گندیده را که حال آن را دانستی به کجا می رساند و چه حکمتها و چه عجایب در آن ظاهر می سازد

چو دیدی کار رو در کارگر دار ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۶۷

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » عظمت آسمانها

 

... و کوچکترین ستاره ای که در آسمان مشاهده می کنی هشت مقابل کل زمین است و با وجود این بزرگی و عظمت سرعت حرکت آنها را ملاحظه کن و ببین که چون ابتدای خورشید از مشرق سر برآورد و به یک چشم بر هم زدن همه آن که صد و شصت مقابل زمین است از افق طلوع می کند پس سرعت حرکت آنها به نحوی است که در یک طرفه العین مسافت صد و شصت مقابل همه روی زمین را طی می نماید و از این جهت بود که چون سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم از روح الامین علیه السلام پرسید که وقت زوال داخل شده گفت لا نعم یعنی نه آری حضرت فرمود این چه جواب بود عرض کرد که چون گفتم که نه پانصد سال راه را طی کرد و زوال داخل شد

پس ای برادر از خواب غفلت برآی و مشاهده کن قدرت قادری را که جسمی به این عظمت را در حدقه چشم که از عدسی بیش نیست جای داده و تفکر کن که کیست که چنین جسمی را مسخر کرده و آسیای آن را به گردش درآورده اگر دیده بصیرت بینا باشد می بینی که اینها همه بندگانی هستند سرگشته کمر خدمتکاری بر میان بسته عشق الهی ایشان را واله و سرگردان کرده و به یک اشاره پروردگارشان تا قیامت به رقص افتاده گرد کعبه جلالش طوف می نمایند

خبر داری که سیاحان افلاک ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۶۸

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » تفکر در اعمال و رفتار خود

 

... مانند عاشقی که در حال لقای معشوق واله و حیران ماند و حصول این حالت بلکه ادنی مرتبه از تلذذ به یاد عظمت و جلال خدا ممکن نمی شود تا ساحت نفس را از جمیع رذایل پاک نسازی زیرا که حال کسی که با وجود اتصاف به اخلاق بد خواهد از تفکر در جلال و جمال جمیل مطلق ملتذ شود حال عاشقی است که با محبوب خود خلوت کند و خواهد از مشاهده جمال او التذاذ یابد و زیر پیراهن او از مار و عقرب مملو باشد و آن را بگزند زیرا که هر یک از این صفات حکم مار یا عقربی دارند که فرورفتگان علایق طبیعت را گزیدن آنها معلوم نشود تا وقتی که این عالم را بدرود کنند در آن وقت مشاهده خواهند کرد که الم هر یک از اینها از مار و کژدم به مراتب شتی بالاتر است

پس ای جان برادر از خواب غفلت برخیز و فکری کن از برای روز رستاخیز پیش از آنکه چاره امر از دست بیرون رود و چنگال مرگ به کالبد نحیف بند شود و بر سبیل قطع و یقین بدان که هر صفتی از صفات و هر عملی از اعمال تو را در وقت رفتن جزایی است همچنان که صریح قرآن و نص حدیث پیغمبر آخرالزمان است که فرمود هر چه را خواهی دوست دار که از آن مفارقت خواهی کرد و هر چه خواهی زندگانی کن عاقبت خواهی مرد و هر کاری که خواهی بکن که جزای آن به تو خواهد رسید

پس ساعتی از اوقات خود را صرف فکر اعمال خود کن و زمانی در عجایب صنع خداوند تأمل نمای و سعی کن که دل خود را از وساوس خالی کنی و تفکر آن را به اقسام ششگانه محموده مقصور سازی زیرا که چنانکه گذشت غیر از اینها آنچه باشد از افکار متعلقه به دنیای دنیه و از وساوس شیطانیه است پس فکر تو باید منحصر باشد در استنباط مسایل علمیه یا انجام دادن یکی از اعمال حسنه یا در عبرت یکی از دیگران و هنگام رحلت از جهان یا در تسبیح و تقدیس پروردگار یا در صنایع عجایب آفریدگار یا در صفات و اعمال خود ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۶۹

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علل ترس از مرگ

 

... آنچه در وهم تو ناید آن دهد

و کدام عاقل ابتهاجات عقلیه و لذتهای حقیقیه و حیات ابدی و پادشاهی سرمد را می گذارد و در وحشت خانه پر از مار و مور مشوب به انواع مصیبت و بلا و مرض و رنج و عنا ساکن می گردد ای جان برادر

تویی آن دست پرور مرغ گستاخ ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۰

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - رجاء و امیدواری به خدا

 

... نابرده رنج گنج میسر نمی شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

یافته بودند که امید رحمت بی دست آویزی طاعت و عبادت حمق و سفاهت است ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۱

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » غیرت در مال

 

... و چگونه صاحب غیرت و حمیت خود را راضی می کند که مالی را که روز و شب در تحصیل آن تعب کشیده و در جمع کردن آن عمر خود را تلف کرده و در عرصات محشر از عهده حساب آن باید برآید از برای شوهر زن خود بگذارد تا آن را بخورد و قوت گیرد و با زن او جماع کند و منتهای مطلب آن زن خبیثه این باشد که از آن مال غذاهای مقوی ترتیب دهد که شوهرش در مجامعت کردن قوی تر گردد و حقیقت آن است که این مخنثی است که قلتبان و دیوث خود را به آن راضی نمی کند چه جای صاحب غیرت و حمیت

و همچنین است گذاشتن مالی از برای سایر ورثه که حق آن میت بیچاره را نمی شناسند و از او یاد نمی کنند مانند پسران بدگهر و شوهران دختر و برادران و برادر زادگان و عم و عمه و خال و خاله و غیر اینها و ایشان اگر چه مثل شوهر زن نیستند اما هرگاه از اهل خیر و صلاح نباشند مال از برای ایشان گذاشتن به غیر از وزر و وبال و فحش و دشنام دیگر ثمری ندارد همچنان که در اهل این عصر مشاهده می کنیم

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۲

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » سوء ظن به خدا و خلق

 

صفت هشتم سوء ظن و بددلی است به خدا و خلق و این صفت رذیله نتیجه جبن و ضعف نفس است زیرا که هر جبان ضعیف النفسی هر فکر فاسدی که به خاطرش می گذرد و به قوه واهمه او درمی آید اعتقاد می کند و پی آن می رود و این صفت خبیثه از مهلکات عظیمه است خداوند عالم می فرماید یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم یعنی ای گروه مومنین اجتناب کنید از بسیاری از گمان ها بدرستی که بعضی از گمانها گناه است و دیگر می فرماید و ظنتم ظن السوء و کنتم قوما بورا یعنی گمان بد بردید و شما قومی بودید به هلاکت رسیده و حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید که باید امر برادر مومن خود را به بهترین محامل حمل کنی و باید به سخنی که از برادر تو سرزند گمان بد نبری مادامی که محمل خوبی از برای آن بیابی و مروی است که خدای تعالی حرام کرده است از هر مسلمی خون او را و عرض او را و ظن بد به او بردن را و همین مذمت از برای ظن بد کافی است که آن را قرین کشتن مسلم و دست اندازی به حریم و عرض او نموده و شکی نیست که هر که در باطن ظن بد به دیگری برد و او را به شر و فساد نسبت دهد در ظاهر به نظر حقارت او را می بیند و اکرام او را کما ینبغی بجا نمی آورد و در حقوق او کوتاهی می کند بلکه مضایقه از غیبت و اظهار آنچه گمان به او برده نمی کند و همه این امور منشأ هلاکت او می شود

و شبهه ای نیست در اینکه هر که ظن بد به مسلمانان می برد خبیث النفس و بد باطن است و هر کسی را مثل خود می داند و خباثت باطن او به ظاهرش نیز سرایت می کند و دل هر مومن پاک طینتی نسبت به همه خلایق پاک و صاف است و ظن بد به احدی نمی برد ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۳

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » معالجه کج خلقی

 

... ضد این صفت مهلکه حسن خلق است که از شرایف صفات و فضایل ملکات است و عقل و نقل دلالت بر مدح و خوبی آن می کنند

پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که در کفه میزان اعمال در روز قیامت چیزی بهتر از حسن خلق نیست و روزی به بنی اعمام خود فرمودند که ای فرزندان عبدالمطلب اگر وسعت آن را ندارید که مردم را به اموال خود وسعت دهید پس با ایشان به گشاده رویی ملاقات کنید و نیز آن حضرت فرمودند که خدا دین اسلام را خالص از برای خود گردانید و صلاحیت ندارد از برای این دین مگر سخاوت و حسن خلق پس دین خود را به این دو زینت دهید و به آن جناب عرض کردند که ایمان کدام یک از مومنین افضل است فرمودند هر کدام که خوش خلق ترند و باز فرمودند که دوست ترین شما در نزد من و نزدیک ترین شما در روز قیامت به من خوش خلق ترین شماست و نیز فرمودند که حسن خلق گناه را می گدازد هم چنانکه خورشید یخ را می گدازد و از آن بزرگوار مروی است که بنده ای می شود کم عبادت باشد ولی به واسطه حسن خلق در آخرت به درجات عظیم و اشرف منازل برسد و به ام حبیبه که زوجه آن حضرت بود فرمودند که آدم خوش خلق خوبی دنیا و آخرت را گرفت و مروی است از آن حضرت که فرمودند حسن خلق صاحبش را می رساند به درجه کسی که روزها روزه و شبها به عبادت مشغول باشد و نیز آن حضرت فرمودند که نیکان شما خوش خلقان اند که مردم به دور و کنار آنها جمع می شوند و با ایشان الفت و انس می گیرند و ایشان نیز با مردم انس می گیرند و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که مردی به خدمت حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد که یا رسول الله مرا وصیتی کن حضرت او را وصایای چند فرمودند و از جمله آنها این بود که با برادر مومن با گشاده رویی ملاقات کن و حضرت امام همام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام فرمودند که نیکی و خوش خلقی ولایات را آباد می گرداند و عمرها را زیاد می کند و فرمودند که به درستی که خدای تعالی بنده را به حسن خلق ثواب کسی می دهد که صبح و شام مشغول جهاد در راه خدا بوده باشد و نیز از آن حضرت مروی است که نیکی و احسان کردن با مردم و خوشرویی با ایشان باعث دوستی مردم می شوند و آدمی را از این جهت داخل بهشت می نمایند و بخل و عبوس صاحب خود را از خدا دور می کنند و داخل آتش می کنند و کسی که در این اخبار و سایر اخباری که در این خصوص وارد شده است تأمل کند و به وجدان خود و تجربیات رجوع کند و احوال کج خلقان و خوش خلقان را تتبع کند می یابد که هر بد خلقی از خدا و رحمت او دور و مردم از او متنفر می گردند و با او دشمن اند و به این سبب از بذل و عطای دیگران هم محروم است و هر خوش خلقی را خدا و خلق دوست دارند و همیشه محل فیض و رحمت خدا و مرجع بندگان خداست

مومنان از او منتفع می گردند و خیر او به ایشان می رسد و مقاصد و مطالب بندگان خدا از او برآورده می شود و از این جهت خدا هیچ پیغمبری را برنیانگیخت مگر اینکه این صفت در او کامل و تام بود بلکه صفت خوش خلقی افضل صفات پیغمبران و اشرف اخلاق برگزیدگان است ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۴

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » نفرین به مسلمان

 

و مخفی نماند که دعای بد و نفرین به مسلمانان کردن نیز مانند لعن کردن است و مذموم است و خوب نیست حتی بر ظلمه مگر در صورتی که از شر و ضرر او آدمی مضطر و ناچار گردد

و در حدیث است که گاه است مظلوم این قدر نفرین ظالم می کند که مکافات ظلم او می شود و زیاد می آید و این زیادتی از برای ظالم باقی می ماند و روز قیامت مطالبه می کند و اما ضد این که دعای خیر باشد از برای برادر دینی بهترین طاعات و فاضل ترین عبادات است و فایده آن بی حد و ثواب آن خارج از حیز عد است بلکه در حقیقت کسی که دعا به دیگری کند دعا به خود کرده حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که چون کسی در غیاب برادر خود به او دعا کند فرشته گوید از برای تو هم مثل این باشد و فرمودند که در حق برادر مستجاب می شود دعایی که در حق خود مستجاب نمی شود و از حضرت امام زین العابدین علیه السلام مروی است که چون ملایکه بشنوند که بنده مومن برادر خود را دعا می کند در غیاب او یا او را به خوبی یاد می کند گویند خوب برادری هستی از برای برادرت دعای خیر به او می کنی و حال اینکه او حاضر نیست و او را به خیر یاد می کنی خدا به تو داد دو مقابل آنچه از برای او خواستی و ثنا کرد بر تو دو مقابل آنچه ثنا کردی بر او و از برای تو است فضیلت بر او و اخبار در این خصوص بی حد است و چه کرامتی از این بالاتر است که هدایه ای از دعا و طلب آمرزش از تو به برادر مومنت رسد و حال آنکه او در زیر طبقات خاک خوابیده

و تأمل کن که روح او به چه حد از تو شاد می شود که اهل و فرزندانش میراث او را قسمت می کنند و در مال او عیش و تنعم می نمایند و تو او را در تاریکی های شب یاد می کنی و از خدا آمرزش او را می طلبی و هدیه از برای او می فرستی و پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که میت در قبر مانند کسی است که به دریا غرق شده باشد هر چه را دید چنگ به آن می زند که شاید نجات یابد و منتظر دعای کسی است که به او دعا کند از فرزند و پدر و برادر خویش و از دعای زندگان نورهایی مانند کوهها داخل قبور اموات می شود و این مثل هدیه ای است که زندگان از برای یکدیگر می فرستند پس چون کسی از برای میتی استغفاری یا دعایی کرد فرشته ای آن را بر طبقی می گذارد و از برای میت می برد و می گوید این هدیه ای است که فلان برادرت یا فلان خویشت از برای تو فرستاده است و آن میت به این سبب شاد و فرحناک می شود

و اما طعن زدن بر مسلمین و آن نیز از اعمال ذمیمه و افعال سییه است و باعث ضرر دنیوی و عذاب اخروی می گردد ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۵

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - تواضع و فروتنی

 

... مروی است که خداوند یگانه به موسی علیه السلام وحی کرد که من قبول می کنم نماز کسی را که از برای عظمت من تواضع کند و بر مخلوقات من تکبر نکند و در دل خود خوف مرا جای دهد و روز را به ذکر من به پایان رساند و به جهت من خود را از خواهشهای نفس باز دارد

روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب خود فرمودند که چرا من حلاوت عبادت را در شما نمی بینم عرض کردند که چه چیز است حلاوت عبادت فرمود که تواضع و از آن حضرت مروی است که چهار چیز است که خدا کرامت نمی کند مگر به کسی که خدا او را دوست داشته باشد یکی صمت و خاموشی و آن اول عبادت است دوم توکل بر خدا سیم تواضع چهارم زهد در دنیا و نیز از آن جناب مروی است که هر که فروتنی کند از برای خدا خدا او را برمی دارد و هر که تکبر کند خدا او را می افکند و هر که قناعت کند خدا او را روزی می دهد و هر که اسراف کند خدا او را محروم می گرداند و هر که بسیار یاد مرگ کند خدا او را دوست می دارد و هر که بسیار یاد خدا کند خدا او را در بهشت در سایه خود جای دهد حضرت عیسی علیه السلام فرموده است که خوشا به حال تواضع کنندگان در دنیا که ایشان در روز قیامت بر منبرها خواهند بود خدای تعالی به داود علیه السلام وحی فرمود که همچنان که نزدیکترین مردم به خدا متواضعانند همچنین دورترین مردم از خدا متکبرانند مروی است که سلیمان پیغمبر علیه السلام هر صبح بر بزرگان و اغنیاء و اشراف می گذشت تا می آمد به نزد مساکین پس با ایشان می نشست و می گفت مسکینی هستم با مساکین نشسته و مروی است که پدر و پسری از مومنین بر حضرت امیرالمومنین علیه السلام وارد شدند حضرت برخاست و ایشان را اکرام نمود و بر صدر مجلس نشانید و خود در برابر آنها نشست و فرمود که طعامی آوردند و خوردند سپس قنبر آفتابه و طشتی آورد تا دست ایشان را بشوید حضرت از جای برجست و آفتابه را گرفت که دست آن مرد را بشوید آن مرد خود را بر خاک مالید و عرض کرد که یا امیرالمومنین چگونه راضی شوم که خدا ما را بیند و تو آب به دست من بریزی حضرت فرمود بنشین و دست خود را بشوی خدا تو را و برادری از شما را می بیند که هیچ فرقی ندارید و برادرتان می خواهد به جهت خدمت تو در بهشت ده برابر همه اهل دنیا به او کرامت شود پس آن مرد نشست پس حضرت فرمود که قسم می دهم تو را به حق عظیمی که من بر تو دارم که مطمین دست خود را بشوی همچنان که اگر قنبر آب به دست تو می ریخت پس حضرت دست او را شست

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که تواضع اصل در هر شرف و بزرگی نفیس و مرتبه بلندی است و اگر تواضع را زبانی بود که مردم می فهمیدند از حقایق عاقبتهای پنهان خبر می داد و تواضع آن است که از برای خدا و در راه خدا باشد و ماسوای این مکر است و هر که از برای خدا تواضع و فروتنی کند خدا او را شرف و بزرگی می دهد بر بسیاری از بندگانش و از برای اهل تواضع سیمایی است که ملایکه آسمان ها و دانایان اهل زمین ایشان را می شناسند و از برای خدا هیچ عبادتی نیست که آن را بپسندد و قبول کند مگر اینکه در آن تواضع است و نمی شناسد آنچه در حقیقت تواضع است مگر بندگان مقربی که به وحدانیت خدا رسیده اند

خدای تعالی می فرماید که بندگان خدا کسانی اند که در روی زمین با تواضع راه می روند و خداوند عزوجل بهترین خلق خود را به تواضع امر فرمود و گفت و اخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین و تواضع مزرعه خشوع و خضوع و خشیت و حیاست و شرف تام حقیقی سالم نمی ماند مگر از برای کسی که متواضع باشد در نزد خدا و حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود که هر که تواضع کند در دنیا از برای برادر مومن خود پس او در نزد خدا از جمله صدیقان است و حقا که او از شیعیان علی بی أبی طالب علیه السلام است

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۶

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل اول - مذمت شره و شکم پرستی

 

... و اگر بنده ای نفس خود را به گرسنگی ذلیل سازد و راه شیطان را مسدود کند به دنیا فرو نمی رود و کار او به هلاکت نمی انجامد و از این جهت اخبار بسیار در فضیلت گرسنگی وارد شده و از سیدالمرسلین و ایمه دین تحریض و ترغیب به آن رسیده

حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که جهاد کنید با نفسهای خود به گرسنگی و تشنگی پس به درستی که اجر و ثواب آن مثل اجر کسی است که در راه خدا جهاد کند و عملی در نزد خدا محبوب تر از گرسنگی و تشنگی نیست و فرمود که بهترین مردمان کسی است که کم باشد خوراک و خنده او و راضی باشد از لباس به آنچه عورت او را بپوشد و فرمود که کم چیز خوردن عبادت است و می فرماید که خدا مباهات و فخر می کند ملایکه را به کسی که خوراک او در دنیا کم باشد و می فرماید نگاه کنید به بنده من که او را در دنیا مبتلا کردم به غذا و آب و آنها را به جهت من ترک کرد شاهد باشید ای ملایکه من که از هیچ خوردنی به جهت من نمی گذرد مگر اینکه درجاتی در بهشت به او عوض می دهم و فرمود که نزدیکترین مردم به خدا در روز قیامت کسی است که بسیار گرسنگی و تشنگی خورد و اندوه او در دنیا بسیار باشد عیسی بن مریم علیه السلام فرمود که گرسنگی دهید جگرهای خود را و برهنه و عریان دارید بدنهای خود را که شاید بدین جهت دلهای شما خدا را ببیند جان برادر تأمل کن در طریقه خلاصه موجودات و سید کاینات علیه و آله افضل الصلوات بعضی از زوجات آن حضرت گفت که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم هرگز سیر نشد بسا بود که از بس آن حضرت را گرسنه می دیدم دل من بر او می سوخت و گریه می کردم و دست خود را بر شکم مبارکش می کشیدم و به آن حضرت عرض می کردم که جانم فدای تو باد هرگاه از دنیا این قدر اکتفا نمایی که قوت تو باشد و تو را از گرسنگی باز دارد چه ضرر خواهد داشت آن حضرت فرمود که برادران من از پیغمبران أولوالعزم صبر نمودند بر حالتی که اشد از این بود پس بر این حال گذشتند و از دنیا رفتند و به پروردگار خود حاضر شدند پس خدا اکرام نمود ایشان را پس من خود را می بینم که شرم دارم اگر بر رفاهیت بگذرانم که مرتبه من از ایشان پست تر باشد پس اینکه صبر کنم چند روز کمی در نزد من محبوبتر است که نصیب و بهره من فردا در آخرت کم بوده باشد و هیچ چیز در نزد من بهتر و محبوب تر از این نیست که به برادران و دوستان خود ملحق شوم و به ایشان برسم مروی است که روزی حضرت فاطمه علیها السلام گرده نانی از برای پدر بزرگوار خود آورد حضرت فرمود چه چیز است عرض کرد قرص نانی است که خود آن را پخته ام و بر من گوارا نبود که بی شما تناول کنم حضرت فرمود به خدا قسم که این اول غذایی است که از سه روز تا به حال به دهان پدرت رسیده است

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۷

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - مذمت دنیا و بی ارزشی و بی اعتباری آن

 

بدان ای جان برادر دنیا دشمن خدا و بندگان خداست أعم از دوستان و دشمنان او اما دشمنی او با خدا آن است که راه بندگان او را زد و ایشان را به زخارف خود فریفت و از این جهت خدا از روزی که آن را آفریده نظر بر آن نیفکند و اما عداوت آن با دوستان خدا به این است که خود را هر لحظه به نوعی می آراید و در نظر ایشان جلوه می دهد و نعمتهای خود را بر ایشان عرضه می کند تا صبر بر ایشان گردد و حلاوت ترک دنیا در کام ایشان تلخ و ناگوار شود و اما دشمنی او با دشمنان خدا به این است که دام خود را در راه ایشان افکنده به مکر و فریب ایشان را به دام می کشد و گردن آنها را به کمند خود درمی آورد و با ایشان نرد محبت و دوستی می بازد تا دلهای آنها را به خود کشیده از خدعه خود ایشان را ایمن و دلشان را به خود مطمین ساخته به یکبار دامن خود را از دست ایشان می رهاند و ایشان را در پشیمانی و ندامت و اندوه و حسرت می نشاند پس آن بخت برگشتگان به کناری می آیند هم سود و سرمایه درباخته و خود را از سعادت ابدی محروم ساخته آتش حسرت در کانون سینه هایشان افروخته و دلهایشان به آتش بی برگی سوخته در فراق عجوزه دنیای غدار ناله های زار از دلهای افکار برمی آورند و از مکر و فریب آن آه های آتشبار می کشند و یستغیثون و لا یغاث بل یقال لهم اخسیوا و لا تکلمون یعنی فریاد از نهادشان می آید و فریاد رسی نمی یابند بلکه از هر طرف ندا به ایشان می رسد که دور شوید ای سگان و سخن مگویید

ای خداوندان طاق و طمطراق ...

... و یحتمل شنیده باشی که حضرت روح الامین از نوح نبی الله علیه السلام که به روایت صدوق دو هزار و پانصد سال عمر داشت پرسید که ای دراز عمرترین پیغمبران دنیا را چگونه یافتی گفت آن را مانند خانه ای یافتم که دو در داشته باشد از یک درآمدم و از در دیگر بیرون رفتم و گویا به گوشت رسیده باشد که حضرت روح الله علیه السلام به دهی گذشت که همه اهل آن هلاک شده و در کوچه های و راهها افتاده بودند و همه ایشان را محبت دنیای دنیه هلاک کرده بود و از بسیاری آفات دنیا و حقارت آن آن است که خدا آن را برای هیچ یک از دوستانش نپسندید و ایشان را به اجتناب از آن امر فرمود و ایشان هم دل از آن برداشتند و به قدر ضرورت اخذ و باقی را پیش فرستادند و از جامه بجز ساتر عورتی نپوشیدند و از غذا به غیر از سد رمقی نخوردند دنیا را منزل گذرگاه دیدند پس از آن به غیر از توشه نخواستند دنیای خود را خراب و ویران و آخرت را معمور و آبادان ساختند که صبروا قلیلا و نعموا طویلا یعنی زمانی اندک بر زحمت صبر کردند و به جاوید راحت و نعمت رسیدند

پس تو نیز ای جان برادر به ایشان اقتدا کن و دل را از این دنیای فانی بردار و بدان که دنیا را بقایی نمی باشد و این عجوزه خونخواره را وفایی نیست بسی عاشقان خود را کشته و بسی دلهای طالبان خود را به خون آغشته

آبستنی که این همه فرزند زاد و کشت ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۸

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - مذمت مال و مالداری

 

چون دانستی که یکی از شعب دنیا مال است پس بدان که در قرآن و احادیث مذمت مال و بدی محبت آن بسیار وارد شده است خداوند عالم می فرماید یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فأولیک هم الخاسرون یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید مشغول نسازد مالها و اولاد شما شما را از یاد خدا و کسانی که چنین کنند ایشان اند زیانکاران و باز می فرماید انما اموالکم و اولادکم فتنه یعنی جز این نیست که اموال و اولاد شما فتنه اند از برای شما که به آنها شما را امتحان می نماییم

و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که دوستی مال و بزرگی نفاق را می رویاند همچنان که آب گیاه را می رویاند و فرمود که دو گرگ صیاد که داخل حصار گوسفندی شوند این قدر از گوسفندان را فاسد نمی کنند که دوستی مال و جاه دین مسلمانان را فاسد می کند و فرمود بدترین امت من مالداران اند و فرمودند که دوستان فرزند آدم سه چیز است یکی تا وقت مردن با او است و آن مال است و دیگری تا لب گور همراه او می آید و آن اهل و عیال است و سوم تا عرصه محشر همراهی او می کند و آن اعمال است و فرمود که چون روز قیامت شود صاحب مالی را می آورند که مال خود را به مصرفی که خدا فرموده است رسانیده است و مال او نیز در پیش روی او می آید و چون به صراط می رسد هر جا که می ایستد و رفتن بر او مشکل می شود مال او می گوید بگذر که تو حق خدا را در من به جا آوردی پس دیگری را می آورند که اطاعت خدا را ننموده است و مال او در پشت سر او می آید چون به صراط رسد هر جا که ایستد مال او گوید وای بر تو که در حق خدا کوتاهی کردی پس چنین خواهد گفت تا او به جهنم افتد و هلاک شود و نیز از آن حضرت مروی است که دینار و درهم به هلاکت افکندند کسانی را که پیش از شما بودند و شما را نیز هلاک خواهند نمود و در حدیثی دیگر از آن حضرت مروی است که در روز قیامت مردی را بیاورند که از حرام در دنیا مال جمع نموده بود و در حرام صرف کرده بود پس امر شود که او را به جهنم افکنند و دیگری را بیاورند که مال از حلال جمع کرده و در مصرف حرام خرج نموده خطاب رسد که او را هم به جهنم برند و مردی دیگر را بیاورند که مال از حرام جمع کرده و به مصرف حلال خرج نموده خطاب رسد که او را نیز به جهنم اندازند و مردی دیگر را بیاورند که مال از حلال جمع نموده و به حلال خرج نموده باشد خطاب رسد که او را بازدارید شاید در طلب این مال ضرر به یکی از اموری که بر او واجب است رسیده باشد مثل اینکه نمازی را از وقتش تأخیر انداخته یا کوتاهی در رکوع یا سجود یا وضوی آن نموده باشد عرض کند که پروردگارا از حلال کسب کردم و به حلال خرج کردم و هیچ یک از واجبات خود را ضایع نکردم خطاب رسد شاید به جهت این مال بر اقران و امثال فخر کرده ای و به مرکبی یا جامه ای مباهات نموده باشی عرض نماید پروردگارا چنین عملی نیز از من سر نزد و خطاب رسد که شاید کوتاهی و منع نموده باشی حق کسانی را که من امر کردم که بدهی از سادات و یتیمان و مساکین و راه گذران عرض کند که نه پروردگارا هیچ حقی را که امر فرموده بودی ضایع نکردم در این وقت این جماعت حاضر می شوند و در مقام مخاصمه با آن شخص برمی آیند و می گویند خداوندا مال به او عطا کردی و او را غنی گردانیدی و به او امر فرمودی که به ما بدهد اگر از جواب مخاصمه آنها برآمد و معلوم شد که حق آنها را داده و هیچ فخری و مباهاتی نکرده و واجبی از او ضایع نشده خطاب می رسد که بایست و به جا بیاور شکر نعمتی را که به تو عطا فرموده ایم از آنچه خورده ای و آشامیده ای و لذتی که یافته ای آه آه ای جان برادر کسی که مداخل و مخارج او حلال و همه واجبات خود را به جا آورده باشد و حقوق الهی را ادا نموده باشد به این دقت محاسبه او را می رسند

پس آیا چگونه خواهد بود حال امثال ما که غرق فتنه دنیا گشته ایم و خود را به حلال و حرام آن آغشته ایم نه از شبهات آن اجتناب می کنیم و نه از شهواتش نه از اموالش می گذریم و نه از لذاتش شکمهای گرسنه در جوار ما سر به بالین می نهند و انواع اطعمه را می خوریمو به شکر آن نمی پردازیم ...

ملا احمد نراقی
 
۱۳۷۹

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » زهد از دیدگاه آیات و روایات

 

... نیرزد ملک عالم یک پشیزی

احوال یاران و برادران و دوستان و رفیقان را ملاحظه کن که همگی رفتند و در زیر خاک خفتند از آنچه اندوختند با خود چه بردند و به که سپردند و از عیش و تنعم چه طرف بربستند و چه ثمر چیدند تو گویی خوابی بود یا خیالی

ببین چون گرفتند از ما کنار ...

... در این عالم از ما نبینی تنی

پس ای جان برادر مشقت در این مدت اندک را تحمل کن زیرا که عاقل زحمت چند روزی را به جهت استراحت دایمی بر خود گوارا می بیند

ملا احمد نراقی
 
۱۳۸۰

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » اقسام احتیاج ها

 

... و بعضی در این صورت پیش از زمان حاجت حرام دانسته اند و هر چه زمان حاجت دورتر کراهت سوال اشد است و هر بنده ای باید مجتهد نفس خود باشد و وقت عمل و احتیاج را ملاحظه کند و وثوق به خدا را از دست ندهد

پس ای جان برادر به عبث خود را از اوج عزت و مرتبه توکل و اعتماد بر خدا به حضیض ذلت و خوف و اضطراب نینداز و گوش به تهدیدات شیطان لعین نکن الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء یعنی شیطان شما را به فقر می ترساند و امر به اعمال فاحشه می نماید و مطمین به وعده پروردگار خود باش و والله یعدکم مغفره منه و فضلا یعنی و خدا وعده آمرزش و فضل به شما می دهد و هان هان تا توانی پیش مانند خودت دست دراز نکنی و در نزد لییمان روزگار به جهت لقمه نانی آبروی خود را نریزی

آری کسی که لذت آبرو را نیافته و شکم پروری را عادت خود نموده و بر در این و آن می دود که شکم پلید خود را پرورد و اگر قناعت کند چرا باید به دست مردم نظر افکند و نان خشک و پیاز خود هزار مرتبه از بره بریان دیگران بهتر است ...

ملا احمد نراقی
 
 
۱
۶۷
۶۸
۶۹
۷۰
۷۱
۹۵