گنجور

 
۱۱۸۱

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۵ - گنج ایمن

 

... در آن سفیه که آز و هوی ست کشتیبان

غریق حادثه را ساحل و پناهی نیست

کسیکه دایه حرصش بگاهواره نهاد ...

پروین اعتصامی
 
۱۱۸۲

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق

 

... در فکند از گفته رب جلیل

خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه

گفت کای فرزند خرد بی گناه ...

پروین اعتصامی
 
۱۱۸۳

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۴ - مناظره

 

... درین علامت خونین نهان دو صد دریاست

ز ساحل همه پیداست کشتی ظفری

ز قید بندگی این بستگان شوند آزاد ...

پروین اعتصامی
 
۱۱۸۴

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰ - گله عاشق

 

... منت آنگونه شوم دست به دامان که مپرس

گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود

آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس ...

شهریار
 
۱۱۸۵

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸ - مقام انسانی

 

... چند گو در این مرتع نی زنی و چوپانی

ساحل نجاتی هست ای غریق دریا دل

تا خراج بستانی زین خلیج طوفانی ...

شهریار
 
۱۱۸۶

خلیل‌الله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲

 

عزیزان چون بدان ساحل رسیدند

ز همراهان خود یکدم بریدند ...

خلیل‌الله خلیلی
 
۱۱۸۷

رهی معیری » غزلها - جلد اول » غرق تمنای توام

 

... غرق تمنای توام موجی ز دریای توام

من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم

دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی ...

رهی معیری
 
۱۱۸۸

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۱ - لاله کوهی

 

... به شکر کوش گر از ورطه بلا دوریم

که نیست ره غم و اندوه را به ساحل ما

از آن گروه منافق که خصم یکدگرند ...

رهی معیری
 
۱۱۸۹

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۸ - بوی عاشق

 

... من نخل سرکش نیستم

تا خانه در ساحل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل ...

رهی معیری
 
۱۱۹۰

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۲۴ - دریای غم

 

... سرگشته چون موجم ولی

دریای غم ساحل ندارد

رهی معیری
 
 
۱
۵۸
۵۹
۶۰
sunny dark_mode