گنجور

 
۹۴۶۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳۴

 

... درین میخانه از خاکی نهادان چون سبوی می

که بار دوش می گردد که بار از دوش بردارد

دم مشکل گشایی هست با مطرب که گر خواهد ...

صائب تبریزی
 
۹۴۶۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۳۸

 

خوش آن آزاده کز منت به خاطر بار نگذارد

اگر از پا درآید پشت بر دیوار نگذارد ...

صائب تبریزی
 
۹۴۶۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۶۴

 

خیال زلف او در دیده خونبار می زیبد

خرام موج در دامان دریا بار می زیبد

ز پیش چشم دل بردن به زیر چشم دل دادن ...

صائب تبریزی
 
۹۴۶۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۷۲

 

محنت مردم آزاده فزونتر باشد

بار دل لازمه سرو و صنوبر باشد

عالم خاک بود منتظم از پست و بلند ...

صائب تبریزی
 
۹۴۶۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰۷

 

ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم

تو با اغیار خوش بنشین که من بار سفر بستم

همان بهتر که روگردان شوم از خیل مژگانش ...

صائب تبریزی
 
۹۴۶۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۱۰

 

به بوسی قانع از لبهای شکربار چون گردم

ازین قند مکرر سیر من یکبار چون گردم

ز بوی گل گرانی می کشد نازک نهال من

به چندین کوه غم بر خاطر او بار چون گردم

صائب تبریزی
 
۹۴۶۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۸۳

 

ز چهره تو چو خوشید نور می بارد

اگر تو در دل شبها ستاره بار شوی

به اعتبار جهان التفات اگر نکنی

به دیده همه کس ز اهل اعتبار شوی

اگر ز نعمت الوان به خون شوی قانع

چو نافه از نفس گرم مشکبار شوی

فریب وعده بی حاصلان مخور صایب ...

صائب تبریزی
 
۹۴۶۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۵۴

 

ز چهره تو چو خوشید نور می بارد

اگر تو در دل شبها ستاره بار شوی

به اعتبار جهان التفات اگر نکنی

به دیده همه کس ز اهل اعتبار شوی

اگر ز نعمت الوان به خون شوی قانع

چو نافه از نفس گرم مشکبار شوی

فریب وعده بی حاصلان مخور صایب ...

صائب تبریزی
 
۹۴۶۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۲۶

 

از خود گسسته بار به دنیا نمی شود

مریم گران ز حمل مسیحا نمی شود

صائب تبریزی
 
۹۴۷۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۵

 

کریم سایل خود را غنی کند یکبار

دو بار لب نگشاید صدف به ابر بهار

صائب تبریزی
 
۹۴۷۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۸۲

 

از علایق دل ز آب و گل نمی آید برون

پای سرو از گل ز بار دل نمی آید برون

صائب تبریزی
 
۹۴۷۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۰۵

 

خرقه بر دوشان از فرزند و زن بگسیخته

شوره پشتانند از بار گران بگریخته

صائب تبریزی
 
۹۴۷۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۱۷

 

نیست سودی که زیانش نبود در دنبال

بار می بندم ازان شهر که بازاری نیست

صائب تبریزی
 
۹۴۷۴

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

... ابر کرم طفلان بی فیض نمی ماند

چون سنگ به بار آید دیوانه شود پیدا

طغرای مشهدی
 
۹۴۷۵

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

... ناز کمتر کن که من در کامجویی قانعم

بس بود یک بار اگر درخواب می بینم ترا

گریه می آید مرا بر حال طغرا همچو شمع ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۷۶

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

ای گل همه تن لب شده در وصف بهاری

یک بار نگفتی که درین باغ خزان هست

مانده هوس نان به دل آدم آبی ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۷۷

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

... دلم با زلف او تار به سنبل بسته را ماند

ازو رنگی ندارم گر به او صد بار می پیچم

تنم در پیچش او رشته گلدسته را ماند

طغرای مشهدی
 
۹۴۷۸

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۶۰

 

... در جیب خسی هرگز گلزار نمی گنجد

گر عمر ابد یابم یک بار برم نامش

در زمزمه وحدت تکرار نمی گنجد

طغرای مشهدی
 
۹۴۷۹

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۵۱

 

هزار بار نگردید تا به گرد سرش

نکرد از دو طرف زلف دست در کمرش ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۰

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۷۵

 

کار اگر چنین باشد مزد کار ما معلوم

نزد کارفرمایان اعتبار ما معلوم

بخت ما نمی داند غیر واژگون سازی

با چنین مددکاری کار و بار ما معلوم

دل ز داغ حرمان شد باغ پرگل تازه ...

... نخل خشک این باغیم بی نصیب سرسبزی

گر جهان شود خرم برگ و بار ما معلوم

می زند عبث طغرا دم ز شعرپردازی ...

طغرای مشهدی
 
 
۱
۴۷۲
۴۷۳
۴۷۴
۴۷۵
۴۷۶
۶۵۵