گنجور

 
۴۱۶۱

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۰ - نومید کردن وزیر مریدان را از رفض خلوت

 

... رخت بر چارم فلک بر برده ام

تا به زیر چرخ ناری چون حطب

من نسوزم در عنا و در عطب ...

مولانا
 
۴۱۶۲

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود

 

... اندرین چه این رسن آمد به فن

گردش چرخه رسن را علتست

چرخه گردان را ندیدن زلتست

این رسنهای سببها در جهان

هان و هان زین چرخ سرگردان مدان

تا نمانی صفر و سرگردان چو چرخ

تا نسوزی تو ز بی مغزی چو مرخ ...

مولانا
 
۴۱۶۳

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۹ - قصهٔ آدم علیه‌السلام و بستن قضا نظر او را از مراعات صریح نهی و ترک تاویل

 

... این قضا صد بار اگر راهت زند

بر فراز چرخ خرگاهت زند

از کرم دان این که می ترساندت ...

مولانا
 
۴۱۶۴

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۰ - پا واپس کشیدن خرگوش از شیر چون نزدیک چاه رسید

 

... فهم کن تبدیلهای هوش او

چرخ سرگردان که اندر جست و جوست

حال او چون حال فرزندان اوست ...

مولانا
 
۴۱۶۵

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۳ - مژده بردن خرگوش سوی نخچیران کی شیر در چاه فتاد

 

... شیر را چون دید در چه کشته زار

چرخ می زد شادمان تا مرغزار

دست می زد چون رهید از دست مرگ ...

مولانا
 
۴۱۶۶

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۷ - آمدن رسول روم تا امیرالمؤمنین عمر رضی‌الله عنه و دیدن او کرامات عمر را رضی‌الله عنه

 

... هر که را باشد ز سینه فتح باب

بیند او بر چرخ دل صد آفتاب

حق پدیدست از میان دیگران ...

مولانا
 
۴۱۶۸

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن

 

... ذکر و فکری فارغ از رنج دماغ

کردمی با ساکنان چرخ لاغ

چشم بسته عالمی می دیدمی ...

... پاک شد از رنجها چون نور شرق

مثنوی در حجم گر بودی چو چرخ

در نگنجیدی درو زین نیم برخ ...

مولانا
 
۴۱۶۹

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۶ - سپردن عرب هدیه را یعنی سبو را به غلامان خلیفه

 

... خوی شاهان در رعیت جا کند

چرخ اخضر خاک را خضرا کند

شه چو حوضی دان حشم چون لوله ها ...

مولانا
 
۴۱۷۰

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۱ - کبودی زدن قزوینی بر شانه‌گاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن

 

... کان گروهی که رهیدند از وجود

چرخ و مهر و ماهشان آرد سجود

هر که مرد اندر تن او نفس گبر ...

مولانا
 
۴۱۷۱

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۲ - رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار

 

... گر نبرم سر بود عین خطا

وا رهانم چرخ را از ننگتان

تا بماند در جهان این داستان ...

مولانا
 
۴۱۷۲

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۲ - اعتماد کردن هاروت و ماروت بر عصمت خویش و امیری اهل دنیا خواستن و در فتنه افتادن

 

... پیش معنی چیست صورت بس زبون

چرخ را معنیش می دارد نگون

تو قیاس از چرخ دولابی بگیر

گردشش از کیست از عقل مشیر ...

... گردش این باد از معنی اوست

همچو چرخی کان اسیر آب جوست

جر و مد و دخل و خرج این نفس ...

مولانا
 
۴۱۷۳

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۱ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم مر زید را کی این سر را فاش‌تر ازین مگو و متابعت نگهدار

 

... هر کسی را گر بدی آن چشم و زور

کو گرفتی ز آفتاب چرخ نور

کی ستاره حاجتستی ای ذلیل ...

مولانا
 
۴۱۷۴

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۵ - سؤال کردن آن کافر از علی کرم الله وجهه کی بر چون منی مظفر شدی شمشیر از دست چون انداختی

 

... از ره پنهان که دور از حس ماست

آفتاب چرخ را بس راههاست

آن رهی که زر بیابد قوت ازو ...

مولانا
 
۴۱۷۵

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۸ - تعجب کردن آدم علیه‌السلام از ضلالت ابلیس لعین و عجب آوردن

 

... ور تو قد سرو را گویی دوتا

ور تو چرخ و عرش را خوانی حقیر

ور تو کان و بحر را گویی فقیر ...

مولانا
 
۴۱۷۶

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

... ای صفاتت آفتاب معرفت

و آفتاب چرخ بند یک صفت

گاه خورشیدی و گه دریا شوی ...

مولانا
 
۴۱۷۷

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰ - یافتن شاه باز را به خانهٔ کمپیر زن

 

... ورچه پرم رفت چون بنوازی ام

چرخ بازی گم کند در بازی ام

گر کمر بخشیم که را برکنم ...

... احمدا خود کیست اسپاه زمین

ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین

تا بداند سعد و نحس بی خبر ...

مولانا
 
۴۱۷۸

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس

 

... هوش تو کو نیست اندر خانه کس

طبل افلاسم به چرخ سابعه

رفت و تو نشنیده ای بد واقعه ...

مولانا
 
۴۱۷۹

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۹ - مثل

 

... گوهر چه بلک دریایی شوی

آفتاب چرخ پیمایی شوی

کارکن در کارگه باشد نهان ...

مولانا
 
۴۱۸۰

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود

 

... عالم اندر چشم تو هول و عظیم

ز ابر و رعد و چرخ داری لرز و بیم

وز جهان فکرتی ای کم ز خر ...

مولانا
 
 
۱
۲۰۷
۲۰۸
۲۰۹
۲۱۰
۲۱۱
۴۹۲