گنجور

 
۳۶۸۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲

 

... عمری ست با خیال گر و تاز پهلویم

گردون به رخش موج گهربست زین ما

غیراز شکست چینی دل کاین زمان دمید ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵

 

... باری درین چمن نفسی زد نگاه ما

هرجا رسیده ایم تری موج می زند

عالم طلسم یک عرق است ازگناه ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷

 

... بس که چون شمع به غم نشوونما یافته ایم

شعله را موج طراوت شمرد ریشه ما

سختی دهر ز صبر دل ما زنهاری ست ...

... نشیه مشرب بیرنگی ازآن صافترست

که شود موج پری درد ته شیشه ما

بیدل از فطرت ما قصر معانی ست بلند ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲

 

... آخر به ما رسید ز جانان دعای ما

موج گهر خجالت جولان کجا برد

از سعی نارسا به سر افتاد پای ما ...

... آب توآب ما و هوایت هوای ما

پهلو تهی نمودن دریاست ساز موج

خود را  دمی ز خود بدر آر از برای ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷

 

... در سجده خاک شد سر تسلیم خوی ما

بیهوده همچو موج زبان برنمی کشیم

لبریز خامشی ست چوگوهر سبوی ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸

 

... در پس زانوی ادب خشک بجا نشسته ایم

ننگ تری چراکشد موج گوهر سبوی ما

طفل تجاهل هوس فاخته داشت در قفس ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹

 

... بحریم ونیست قسمت ما آرمیدنی

چون موج خفته است تپش موبه موی ما

از اختراع مطلب نایاب ما مپرس ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳

 

... به صد تب وتاب خلق غافل گذشت زین تنگنای غربت

چو موج خون ازگلوی بسمل تو نیز باکر و فربرون آ

به بارگاه نیاز دارد فروتنی ناز سربلندی ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰

 

... میی در چشم داریم الوداع ای رنج مخموری

که امشب موج اشکی برده ام تا دامن مینا

اگرسنگ رهت هوش است فال می پرستی زن ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳

 

کدامین نشیه بیرون داد راز سینه مینا

که عکس موج می شد جوهرآیینه مینا

چنان صاف ست از زنگ کدورت سینه مینا ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷

 

... سبک تازان فرصت یک قلم رفتند ازین وادی

سراغی می دهد موج سراب از نعل مرکب ها

غبار جنبش مژگان ندارد چشم قربانی ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹

 

... سخت دشوار است ترک صحبت روشن دلان

موج با آن جهد نتواند گذ شت از آب ها

بستن چشمم شبستان خیال دیگرست ...

... کج سرشتان را کشاکش دستگاه آبروست

موج در بحر کمان می خیزد از قلاب ها

فرش مخمل هم بساط بوریای فقر نیست ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰

 

ای ز شوخی های حسن ات محو پیچ و تاب ها

حیرت اندر آینه چون موج در گرداب ها

بی خراش زخم عشق اسرار دل معلوم نیست ...

... فکر صید عشرت از قد دوتا جهل است جهل

موج چون ماهی نیفتد در خم قلاب ها

رنجش روشن ضمیران لمعه تیغ است و بس

موج می گردد نمودار از شکست آب ها

دانه دل را شکست از آسیای چرخ نیست ...

... کاروان عمر بیدل از نفس درد سراغ

جنبش موج است گرد رفتن سیلاب ها

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳

 

... شبی گر شمع امیدی برافروزد سیهروزی

زند تاصبح موج شعله جوش از چشم اخترها

قناعت کوکه فرش دل کند آیینه کردارم ...

... حوادث عین آسایش بود آزاده مشرب را

که چین موج دارد ازشکست خویش جوهرها

ادب فرسوده ایم ازما عبث تعظیم می خواهی ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴

 

... هجوم غجز سامان غرورم کم نمی سازد

چوتیغ موج دارم در شکست خویش جوهرها

به رنگی سوخت عشقم درهوای آتشین خویی ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵

 

نگردد همت موجم قفس فرسود گوهرها

به رنگ دود در توفان آتش می زنم پرها ...

... نسیمی نیست تا زین ورطه برداریم لنگرها

ز موج انفعال محرمان آواز می آید

که اینجا از نم یک جبهه می ریزند کوثرها

مجو بیدل علاج سرنوشت از گریه حسرت

به موج باده دشوار است شستن خط ساغرها

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸

 

... شعله آواز بست آیینه منقارها

از خرام موج می چشم قدح داغ است و بس

دارد این نقش قدم خمیازه رفتارها

موجهای این محیط آخرگهر خواهد شدن

سبحه خوابیده ست در پیچ و خم زنارها ...

... فقر در هرجا غرور یأس سامان می کند

کجکلاهی می زند موج از شکست کارها

خواب راحت بسته مژگان به هم آورد ن است ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹

 

... در عرصه گاه تسلیم از یکدگر گذشته ست

مانند موج گوهر جولان پیش و پس ها

افغان به سرمه خوابید کس مدعا نفهمید ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۹۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱

 

... درس همه در سکته تدبیر مساوی ست

در موج گوهر نیست پس و پیش سبق ها

زین خوان تهی مغتنم حرص شمارید ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۰۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴

 

... کنار عافیت گم بود در بحر طلب بیدل

شکست از موج ما گل کرد بیرون ریخت ساحل ها

بیدل دهلوی
 
 
۱
۱۸۳
۱۸۴
۱۸۵
۱۸۶
۱۸۷
۲۶۳