گنجور

 
۲۴۱

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح امیر نصر بن ناصرالدین سبکتگین

 

گر از عشقش دلم باشد همیشه زیر بار اندر

چرا گم شد رخش باری بزلف مشکبار اندر

اگر طعنه زند قدش به سرو جویبار اندر

چرا رخنه کند غمزه ش بتیغ ذوالفقار اندر ...

... بفضلش خوشۀ خرما پدید آید به خار اندر

بهیجا چون برون آید چو خورشید از غبار اندر

نشاند تیر را چون مژه در چشم سوار اندر ...

... نگنحد جز وی از فضلش بقانون شمار اندر

عبارت کردن فضلش بصدر اعتبار اندر

عنان عفو او دایم بدست اعتذار اندر ...

... همی تا روشنی باشد برخشنده نهار اندر

چو تاریکی بار کان شب دیجور و تار اندر

بقا بادش بمجلس گاه شادی و عقار اندر

ز شر خویش بد خواهش بسوزنده شرار اندر

مبارک اورمزد او ببخت غمگسار اندر

عنصری
 
۲۴۲

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - قصیدهٔ ذیل متعلق به غضائری است که عنصری در قصیدهٔ خود که بدنبال خواهد آمد بانتقاد و خرده گیری از آن پرداخته است

 

... ز جود آن ملکی کم ز مال داد ملال

روا بود که ز بس بار شکر نعمت شاه

فغان کنم که ملالم گرفت زین اموال ...

... همیشه زر که تو از بهر من دهی همه سال

دو دست تو بعطا گاه بر مبارز خواست

نه موج دریا پیش آمدش نه کان جبال ...

... ز کاروان جمال و ز کاروان جلال

امیدوارم کاین بار صد هزار تمام

بمن فرستد بر تال فیل بر فبال ...

عنصری
 
۲۴۳

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح سلطان محمود و انتقاد از قصیدهٔ غضائری

 

... یکی درخت بر آمد ز جود او بفلک

که برگ او همه جاه است و بار او همه مال

بهار خندان از رنگ آن درخت اثر ...

... هوا بزر تو زرین همی کند اشکال

دویست خدمت تو بار نیست بر یکدل

یکی عطای تو بارست بر دو صد حمال

سؤال رفتی پیش عطا پذیره کنون ...

... بخاره بر بنتابد فروغ طلعت شمس

بشوره بر بنبارد سرشک آب زلال

اگر نه عمر من از بهر خدمتت خواهم ...

... اگر بگفتن مفضال فاضلت بد قصد

نخست باری بشناس فاضل از مفضال

در آنکه قسمت کردی نکو تأمل کن ...

عنصری
 
۲۴۴

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - قصیدهٔ ثانی غضایری که در جواب عنصری گفته است

 

... همی برنج ابر تابد و بجهد خیال

اگر فغان کنم از بار شکر او نه شگفت

فغان ز لهو و ز شادی بود نه از احوال ...

... همان عطا که ازو ذره بود کوه و زمی

چگونه بار بود و یک بر دو صد حمال

سپاس باد که نامت بصیر داد خدای ...

عنصری
 
۲۴۵

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۰

 

... نیابی تو اندر جهان گردنی

که نز جود او زیر بار منن

اگر باز مانی ز کانی کفش ...

عنصری
 
۲۴۶

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح امیر نصر بن ناصرالدین سبکتگین

 

... که ساکن یقین است و جنبان گمان

چو بادست و زو بر هوا بار نه

چو کوه است و بر خاک بار گران

چرا کوه را باد باشد نقاب ...

عنصری
 
۲۴۷

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... گفتا بطمع سود رسد مرد را زیان

گفتم فغان کنم ز تو ای بت هزار بار

گفتا که از فغان بود اندر جهان فغان ...

عنصری
 
۲۴۸

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... همی بنالد گفتی زمین و رنجه شود

ز بار بارۀ آن سنگپاره شارستان

بگرد خندق او بیشه ای که هرگز وهم ...

... در او سپاهی محکم چو کوه و جمله چو ابر

ز تیزی آتش و از مره قطرۀ باران

ز جان خویش بپرخاش دست شسته همه ...

عنصری
 
۲۴۹

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... دگر بجور مکوشی که جور نپسندد

خدایگان خراسان امیر بار خدای

یمین دولت پیروز روز ملک افروز ...

... بحال گفتن مدحش زبان بزر اندای

مجوی دولت خود را جز آن مبارک در

زمانه را مطلب جز در آن خجسته سرای ...

... تراست فرمان فرمودنی همی فرمای

مبارکت باد این جشن مهرگان بزرگ

نصیب شادی ازین جشن برگذر بربای ...

عنصری
 
۲۵۰

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

 

رخسار ترا لاله و گل بار که داد

وان سنبل نو رسته بگلنار که داد ...

عنصری
 
۲۵۱

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

ای سرو روان و بار آن سرو قمر

سروت قد و سیمین بر و چهره چو قمر ...

عنصری
 
۲۵۲

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۶

 

... بصورت شجری و ز خفچه او را برگ

که از عقیق و ز یاقوت بار آن شجرست

زبانه هاش چو شمشیر های زر اندود ...

عنصری
 
۲۵۳

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷

 

... غزلهای من رودکی وار نیست

اگر چه بکوشم بباریک وهم

بدین پرده اندر مرا بار نیست

عنصری
 
۲۵۴

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۳۲

 

... ز مینا یکی شاخ دیدی لطیف

درم برگ آن شاخ و دینار بار

چو فیروزه بر آینۀ آبگیر ...

عنصری
 
۲۵۵

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۹

 

بیک خدنگ دژ آهنگ جنگ داری تنگ

تو بر پلنگ شخ و بر نهنگ دریا بار

عنصری
 
۲۵۶

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۶

 

... خبر ندارد کاندر دلم اثر نکند

اگر جهان همه تیمار گردد از بن و بار

اگر بروید از آتش نبات گرد آید ...

عنصری
 
۲۵۷

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۳۸

 

حلقه زلفش به گل بر غالیه دارد همی

گل به بوی غالیه سنبل به بار آرد همی

نیست سنبل کان خط مشکین آن ترک منست ...

عنصری
 
۲۵۸

عنصری » اشعار منسوب » شمارهٔ ۶

 

... هرکجا ابیض نمایی غله برگیرد هوا

هرکجا باره دوانی ذله بردارد غبار

هم ترا زیبد که باشی فرس را خیرالجواد

هم ترا شاید که باشی علم را فخرالکبار

با وفاق تو برویاند همی کانون خرد ...

... با وجود این نشانیها بآواز بلند

در زمان گوید که آن فخرالمم خیرالکبار

یوسف الدین آنکه گر بر قیر تا بدرای او ...

... شمع ازین آهو زبون گردد چو از مسحی حمام

آب از آهن فرو بارد چو از بخشش نثار

سهم با بأس تو هار و حصن با سهم تو هیر ...

... در تکلم چیست نیلت شاعی ایلوج سکن

در سخاوت چیست ابلت صفرۀ اکلیل بار

برنگردد آز را از تو اله هرگز بطن ...

... چیست دستت در سخاوت اخضر و خضر شمر

در شجاعت چیست بیضت ارقم نسرین قبار

آسمانرا در سهامت بر جشن نبود خشنود ...

... نیست گردیدت جناب از بهر چه رو حاعدی

بر همیدست و همی بارد در ریر همه عار

دشمنت راندب بردار شهقه نامد برحدیم ...

... ای ترا بر هر که هست از سروران سرور شدی

وی ترا بر هرچه هست از شهر باران شهریار

با یکی خاصه ز نافت سهل باشد شهرقی ...

... سیحه از رای تو با اندر قهر صرصهال

حمد از حلم تو بار حیلولم عیار

می نمیگویم که با کین تو با غم هم شکست ...

... ملک را آرا بود از تیغ برق آسای تو

قفعلو از بد اشارت همی مهن تبار

ارقم رمح ترا اعجاز بیضای قرین

بختم بختم ترا اقبال یزدی مبار

عنصری
 
۲۵۹

عنصری » اشعار منسوب » شمارهٔ ۱۴ - الاشعار فی المطایبة الراح مفدمته عنصری گوید

 

... حریفی را از آن یک باده بدهم

به اقبال تو ده بار ایم

عنصری
 
۲۶۰

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱

 

... این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی باز آ

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۶۵۵