رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰
... برق از میان ابر همی برکشد قضیب
لاله میان کشت بخندد همی ز دور
چون پنجه عروس به حنا شده خضیب ...
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱
... به حجاب اندرون شود خورشید
گر تو برداری از دو لاله حجیب
وآن زنخدان بسیب ماند راست ...
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶
... تا می خورم امروز که وقت طرب ماست
می هست ودرم هست و بت لاله رخان هست
غم نیست وگر هست نصیب دل اعداست
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰
... مرا که می طلبم خود چگونه باشد حال
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
به دور لاله به کف برنهاده به زیغال
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۸
... و گشته زین پرند سبز شاخ بید بنساله
چنان چون اشک مهجوران نشسته ژاله بر لاله
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۲
به سرو ماند گر سرو لاله دار بود
به مورد ماند گر مورد روید از نسرین
فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۶
... بیابان چو دریای خون شد درست
تو گفتی که روی زمین لاله رست
پی ژنده پیلان به خون اندرون ...
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۷
... دو جادوش پر خواب و پرآب روی
پر از لاله رخسار و پر مشک موی
نفس را مگر بر لبش راه نیست ...
... به زیر پی پیلتان بسپرم
رخ لاله رخ گشت چون سندروس
به پیش سپهبد زمین داد بوس ...
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۹
... ز دینار و گوهر چو باغ بهار
دو رخساره چون لاله اندر سمن
سر جعد زلفش شکن بر شکن ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۸
... دریده درفش و نگونسار کوس
چو لاله کفن روی چون سندروس
ز ویسه به قارن رسید آگهی ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱
... که در بوستانش همیشه گلست
به کوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگار ...
... دی و بهمن و آذر و فرودین
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار ...
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱
... تو گفتی هوا ژاله بارد همی
به سنگ اندرون لاله کارد همی
ز چشم سنان آتش آمد برون ...
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۲
... یکی لشکر آراسته چون بهشت
تو گفتی که روی زمین لاله کشت
چو آمد به نزدیک کاووس شاه ...
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۵
... برآمد درخشیدن تیر و خشت
تو گفتی هوا بر زمین لاله کشت
ز خون دشت گفتی میستان شدست ...
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷
... چنان ننگش آمد ز کار هجیر
که شد لاله رنگش به کردار قیر
بپوشید درع سواران جنگ ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
... بیاراست شهری بسان بهشت
به هامون گل و سنبل و لاله کشت
بر ایوان نگارید چندی نگار ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱
... همی اشک بارید بر کوه سیم
دو لاله ز خوشاب شد به دو نیم
همی کند موی و همی ریخت آب ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۵
... زمین سر به سر کشته و خسته بود
وگر لاله بر زعفران رسته بود
سپردند اسپان همی خون به نعل ...