گنجور

 
۱

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

... برق از میان ابر همی برکشد قضیب

لاله میان کشت بخندد همی ز دور

چون پنجه عروس به حنا شده خضیب ...

رودکی
 
۲

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱

 

... به حجاب اندرون شود خورشید

گر تو برداری از دو لاله حجیب

وآن زنخدان بسیب ماند راست ...

رودکی
 
۳

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶

 

... تا می خورم امروز که وقت طرب ماست

می هست ودرم هست و بت لاله رخان هست

غم نیست وگر هست نصیب دل اعداست

رودکی
 
۴

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۶

 

... وار آذر گذشت و شعله او

شعله لاله را زمان آمد

رودکی
 
۵

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰

 

... مرا که می طلبم خود چگونه باشد حال

شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی

به دور لاله به کف برنهاده به زیغال

رودکی
 
۶

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۸

 

... و گشته زین پرند سبز شاخ بید بنساله

چنان چون اشک مهجوران نشسته ژاله بر لاله

رودکی
 
۷

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۲

 

چون برگ لاله بوده ام و اکنون

چون سیب پژمرده بر آونگم

رودکی
 
۸

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۲

 

به سرو ماند گر سرو لاله دار بود

به مورد ماند گر مورد روید از نسرین

رودکی
 
۹

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۶

 

... بیابان چو دریای خون شد درست

تو گفتی که روی زمین لاله رست

پی ژنده پیلان به خون اندرون ...

فردوسی
 
۱۰

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۷

 

... دو جادوش پر خواب و پرآب روی

پر از لاله رخسار و پر مشک موی

نفس را مگر بر لبش راه نیست ...

... به زیر پی پیلتان بسپرم

رخ لاله رخ گشت چون سندروس

به پیش سپهبد زمین داد بوس ...

فردوسی
 
۱۱

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۹

 

... ز دینار و گوهر چو باغ بهار

دو رخساره چون لاله اندر سمن

سر جعد زلفش شکن بر شکن ...

فردوسی
 
۱۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۸

 

... دریده درفش و نگونسار کوس

چو لاله کفن روی چون سندروس

ز ویسه به قارن رسید آگهی ...

فردوسی
 
۱۳

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱

 

... که در بوستانش همیشه گلست

به کوه اندرون لاله و سنبلست

هوا خوشگوار و زمین پرنگار ...

... دی و بهمن و آذر و فرودین

همیشه پر از لاله بینی زمین

همه ساله خندان لب جویبار ...

فردوسی
 
۱۴

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱

 

... تو گفتی هوا ژاله بارد همی

به سنگ اندرون لاله کارد همی

ز چشم سنان آتش آمد برون ...

فردوسی
 
۱۵

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۲

 

... یکی لشکر آراسته چون بهشت

تو گفتی که روی زمین لاله کشت

چو آمد به نزدیک کاووس شاه ...

فردوسی
 
۱۶

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۵

 

... برآمد درخشیدن تیر و خشت

تو گفتی هوا بر زمین لاله کشت

ز خون دشت گفتی میستان شدست ...

فردوسی
 
۱۷

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷

 

... چنان ننگش آمد ز کار هجیر

که شد لاله رنگش به کردار قیر

بپوشید درع سواران جنگ ...

فردوسی
 
۱۸

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

... بیاراست شهری بسان بهشت

به هامون گل و سنبل و لاله کشت

بر ایوان نگارید چندی نگار ...

فردوسی
 
۱۹

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

... همی اشک بارید بر کوه سیم

دو لاله ز خوشاب شد به دو نیم

همی کند موی و همی ریخت آب ...

فردوسی
 
۲۰

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۵

 

... زمین سر به سر کشته و خسته بود

وگر لاله بر زعفران رسته بود

سپردند اسپان همی خون به نعل ...

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۳۶۶