ای همه ساله پای بست غرور
در خرابات حرص مست غرور
حرصت افگنده باز از ره حق
اینچنین کی رسی به درگه حق
راه دور است و مرکبت لنگ است
بار بسیار و عرصه پرسنگ است
بار حرص و حسد زدوش بنه
هر چه داری بخور، بنوش و بده
ره تو دور شد یقین بشنو
تو مجرد شو و مپای و برو
ترک این هستی مزور کن
دل به نور یقین منور کن
تا بدانی مسافت راهش
کم و بیش و دراز و کوتاهش
دو قدم بر سر وجود نهی
وان دگر بر در ودود نهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی غرور و حرص انسانها و موانع در رسیدن به حقیقت و درگاه حق صحبت میکند. شاعر از خواننده میخواهد تا از حرص و حسد دست بکشد و از دنیای مادی جدا شود. او تأکید میکند که برای رسیدن به حقیقت باید تلاش کرد و خود را از قید و بندهای فانی آزاد کرد. همچنین اشاره میکند که راه رسیدن به حق ممکن است دشوار باشد، اما با ایمان و یقین میتوان این مسیر را طی کرد. در نهایت، شاعر خواننده را تشویق به ترک دنیای ظاهری و توجه به نور یقین میکند تا حقیقت را درک کند.
هوش مصنوعی: ای کسی که هر سال به خاطر حس کبر و خودبینی، در میخانه به دنبال ثروت و لذت هستی، غرور تو را مست کرده است.
هوش مصنوعی: حرص و طمع تو، تو را از راه حقیقت منحرف کرده است. با این حال، چگونه میتوانی به درگاه حقیقت برسید؟
هوش مصنوعی: این راه طولانی است و مرکب تو نمیتواند به خوبی حرکت کند. بار زیادی بر دوش داری و مسیر پر از سنگ و دشواری است.
هوش مصنوعی: از خودت حرص و حسد را کنار بگذار و هر چیزی که داری را به خوشی مصرف کن و با دیگران تقسیم کن.
هوش مصنوعی: راه تو دور شده است، پس به یقین توجه کن، خود را آزاد کن و نگران نباش، ادامه بده و برو.
هوش مصنوعی: این دنیا را که فریبنده و ظاهری است رها کن و دل خود را با نور یقین پر از روشنایی کن.
هوش مصنوعی: برای اینکه بدانی فاصله یک راه چقدر است، باید به طول و کوتاهی آن توجه کنی.
هوش مصنوعی: دو قدم به سوی وجود و هستی بردار و قدم دیگر را به سوی عشق و محبت بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.