گنجور

 
سنایی

باز مردی که وی طبیب بُوَد

در سخن حاذق و ادیب بُوَد

کرده باشد ز اوستاد قبول

خوانده باشد بسی کتاب اصول

در ریاضی برد به دانش راه

وز طبیعی بود به وجه آگاه

داند اسرار علمی و عملی

مسله‌های خلافی و جدلی

از برون پی برد به حال درون

داند احوال اندرون ز برون

بیند احوال علّت و امراض

داند اسباب جوهر و اعراض

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]