بخش ۳۰ - در رنج و زیان جان از تن
فاقه منمای بیش از این جان را
خوب دار این دو روزه مهمان را
عیسی جانت گرسنهست چو زاغ
خر او میکند ز کنجد کاغ
جانت لاغر ز گفت بیمعنی
تنت فربه ز کرد با دعوی
چون جرس پر خروش و معنی نه
چون دهل بانگ سخت و دعوی نه
تن ز جان یافت رنگ و بوی و خطر
تن بیجان چو نی بود بیبر
مردم از نور جان شود جاوید
گل شود زر ز تابش خورشید
جسم بیجان بسان خاک انگار
ورچه عالیست چون مغاک انگار
بیروانی شریف و جانی پاک
چه بُوَد جسم جز که مشتی خاک
خاک را مرتبت ز روح بود
ورنه بیروح خاک نوح بود
خوانِ جان ذُروهٔ فلک باشد
مگس خوان او ملک باشد
جان تن هست و جان دین هر دو
زنده این از هوا و آن از هو
غذی جان تن ز جنبش باد
غذی جان دین ز دانش و داد
جان پاکان غذای پاک خورد
مار باشد که باد و خاک خورد
آب جسم تو باد و خاک دهد
آب جان تو دین پاک دهد
جان نادان ز تن غذا سازد
چون نیابد غذی بنگدازد
جان ز دین گشته فربه و باقی
عقل و دین تا شده است چون ساقی
حدثان را چکار با قِدم است
تارک او فروتر از قَدم است
حدثان خود پریر پیدا شد
تا قِدم عقل مست و شیدا شد
جان ز ترکیب داد و دانش خاست
هرکجا این دو هست جان آنجاست
هرچه آن باعث عبث باشد
نز قِدم دان که از حدث باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره اهمیت روح و جان در زندگی انسانها و تفاوت آن با جسم است. شاعر به ما میگوید که زندگی واقعی و معنای وجود در جان انسان نهفته است و جسم بدون روح هیچ ارزشی ندارد. او روح را منبع جاودانگی و زیبایی میداند و میفرماید که شرایط جسمی ما تحت تأثیر حالت روح است. همچنین به اهمیت دانش و آگاهی اشاره میکند که غذا و تغذیه روح را تشکیل میدهد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که بدون روح و دانش، زندگی به حالتی بیمعنی و بیهدف تبدیل میشود. معاش و زندگی واقعی از طریق فربه کردن روح و دوری از امور بیمعنا حاصل میشود.
هوش مصنوعی: بیش از این خود را در رنج و درد نبر، چرا که در این مدت کوتاه زندگی باید مهمان را خوب نگه داری.
هوش مصنوعی: جان تو مانند عیسی گرسنه است، همچون زاغی که از دانههای کنجد تغذیه میکند.
هوش مصنوعی: جان تو به خاطر گفتار بیمعنی لاغر و ضعیف شده، در حالی که بدنت به خاطر ادعاهای پوچ، چاق و فربه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که صدای جرس (زنگ) به طور پرشور و پرانرژی است و معنای آن به وضوح مشخص است، در حالی که صدای دهل (کوبه) به طور محکم و با ادعای قوی است، اما ممکن است معنایش چندان واضح نباشد. در واقع، تفاوت در وضوح و شفافیت صداها و پیامهایی که منتقل میکنند را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: بدن از روح رنگ و بوی خاصی میگیرد و در خطر است، اما بدن بیروح مانند نی است که هیچ خاصیتی ندارد.
هوش مصنوعی: انسانها با وجود نور زندگی جاودانه میشوند و مانند گل درخشان و زرین از تابش خورشید شکوفا میگردند.
هوش مصنوعی: بدن بیروح مانند خاک است، در حالی که روحی که در آن وجود دارد مانند عمیقترین چاه است.
هوش مصنوعی: بدون روح و جان شریف، آیا جسم جز تودهای خاک چیزی دیگر است؟
هوش مصنوعی: خاک به دلیل داشتن روح و جان ارزش و مقام خاصی دارد، وگرنه اگر روحی در آن نباشد، فقط یک توده بیارزش خواهد بود.
هوش مصنوعی: میزبان جان مانند اوج آسمان است، ولی مگس در این سفره به مثابهٔ یک ملک و فرمانروا میباشد.
هوش مصنوعی: جسم و روح هر دو در زندگی وجود دارند؛ یکی به تأثیر هوا و دیگری به تأثیر عشق و احساسات زندهاند.
هوش مصنوعی: جان بدن نیازمند تغذیه از هوای تازه است، همانطور که جان روح به علم و عدل نیاز دارد.
هوش مصنوعی: افراد نیکوکار و پاک باید از غذاهای پاک و حلال استفاده کنند، در حالی که کسانی که ناپاک هستند و در زندگی خود به چیزهای نادرست میپردازند، به طبع رفتار و سرنوشت خود هم دچار فساد خواهند شد.
هوش مصنوعی: جسم تو از آب تشکیل شده و خاک به تو میبالد، ولی روح تو که از آب زندگی به وجود آمده، از دین و ایمان خالص بهرهمند است.
هوش مصنوعی: روح نادان به تن خود وابسته است و از آن تغذیه میکند، اما وقتی غذایی نداشته باشد، به دنیای دیگر پناه میبرد.
هوش مصنوعی: جان من از دین پر شده و حالا عقل و دین به اندازهای رسیدهاند که مثل ساقی هستند، یعنی بر منگی یا سرخوشی دلالت میکنند.
هوش مصنوعی: حرفها و داستانها را به قدیمها ربط ندهید، چرا که کسی که از گذشته دور است، از نظر مقام و اهمیت از وضعیت فعلی پایینتر است.
هوش مصنوعی: دو حالت تازه در وجودم نمایان شد که باعث شد عقل من به حالت مستی و شیدایی برسد.
هوش مصنوعی: جان انسان از ترکیب روح و دانش به وجود میآید. هر کجا که این دو وجود داشته باشد، جان و زندگی در آنجا حضور دارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که سبب بیفایدهگی باشد، بدانید که از گذشتهگویی ناشی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.