سنایی
»
حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه
»
الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله
»
بخش ۱۰ - اندر صفت شاهدان گوید
شاهد پیچ پیچ را چکنی
ای کم از هیچ هیچ را چکنی
ای دو بادام تو چو گوز گرو
مانده از دست کودکان در گو
چه کنی باد چون وفاجویان
عمر در وعدهٔ نکورویان
شاهدان زمانه خرد و بزرگ
چشم را یوسفند و دل را گرگ
نقش پر آفتند چینیوار
چشم را گل دهند و دل را خار
باز از این دلبران عالم سوز
عشقشان آتش است و دلها کوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت شاهدان میپردازد و به تضاد بین ظاهر و باطن آنها اشاره میکند. شاعر به زیباییهای ظاهری (چون چشمان زیبا) و در عین حال درد و رنجی که این زیباییها به دل میآورند، اشاره کرده و به عشق و آتش سوزان آن اشاره میکند. در نهایت، شاعر بیان میکند که عشق به این دلبران همواره انسان را در آتش احساسات میسوزاند.
هوش مصنوعی: ای معشوق، وقتی به کارهای زیبایت مینگرم، هیچ چیز نمیتواند به زیبایی تو باشد. تو به گونهای هستی که حتی اگر از زیباییهای دیگر بگذرانی، آنها در برابر تو هیچ به شمار میآیند.
هوش مصنوعی: ای دو بادام، تو مانند گوزنانی هستی که از دست بچهها در پریشانی و به سختی ماندهاند.
هوش مصنوعی: چه فایده دارد که در زمانی که به دنبال خوبان هستی، باد تو را به هر سو ببرد و عمرت بیهوده بگذرد؟
هوش مصنوعی: در این زمان، افرادی که در نظر ما خوب و بزرگمرتبه به نظر میرسند، مانند یوسف هستند و در عوض، کسانی که در دل ما قرار دارند و ممکن است ناپسند به نظر برسند، مانند گرگ هستند. به عبارتی دیگر، ظاهر و باطن انسانها میتواند با هم متفاوت باشد.
هوش مصنوعی: چشمها به زیبایی و لطافتی مانند گلهای چینی مزین شدهاند، اما دل را مثل خار آزار میدهند.
هوش مصنوعی: عشق این دلبران به قدری سوزان و آتشین است که دلها را همچون کوزهای میشکند و نابود میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.