بخش ۷۶ - التمثیل فیالذی هو یُطعمنی و یَسقین
باز را چون ز بیشه صید کنند
گردن و هردو پاش قید کنند
هر دو چشمش سبک فرو دوزند
صید کردن ورا بیاموزند
خو ز اغیار و عاده باز کند
چشم از آن دیگران فراز کند
اندکی طعمه را شود راضی
یاد نارد ز طعمهٔ ماضی
باز دارش ز خود پیاده کند
گوشهٔ چشم او گشاده کند
تا همه بازدار را بیند
خلق بر بازدار نگزیند
زو ستاند همه طعام و شراب
نرود ساعتی بیاو در خواب
بعد آن برگشایدش یک چشم
در رضا بنگرد درو نه به خشم
از سرِِ رسم و عاده برخیزد
با دگر کس به طبع نامیزد
بزم و دستِ ملوک را شاید
صیدگه را بدو بیاراید
چون ریاضت نیافت وحشی ماند
هرکه دیدش ز پیش خویش براند
بیریاضت نیافت کس مقصود
تا نسوزی ترا چه بید و چه عود
فرخ آنکو همه طعام و شراب
از مسبّب ستد نه از اسباب
رو ریاضتکش ارت باید باز
ورنه راه جحیم را میساز
دیگران غافلند تو هُشدار
واندرین ره زبانت خامشدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.