گنجور

 
سنایی

هرچه آن کدخدای دکاندار

سوی خانه فرستد از بازار

آنکه باشد به خانه در خویشش

در شبانگاه آورد پیشش

هرچه زینجا بری نگه دارند

در قیامت همانت پیش آرند

نیست آنجا تغیّر و تبدیل

نشود نیک بد به هیچ سبیل

چیزی آنجا به کس نخواهد داد

دادنی داد وان دگر همه باد

خیز و برخوان اگر نمیدانی

سرِّ این از کلام ربّانی

لن تجد سنّتش ز تبدیلا

لن تجد ملتش ز تحویلا

نیست بر حکم قاطعش تبدیل

نیست بر امر جامعش تحویل

خیز و تر دامنی ز خود کن دور

ورنه نبوی در آن جهان معذور

آتش اندر غم و زحیر زنی

گر کنون نفس را به تیر زنی