گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجه عبدالله انصاری

تا تو توئی تو را به حق ره ندهند

چون بی تو شدی زدیده بیرون ننهند

عطار

قومی که به خاک مرگ سر بازنهند

تا حشر ز قال و قیل خود باز رهند

تا کی گوئی کسی خبر باز نداد

چون بیخبرند از چه خبر باز دهند

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اوحدالدین کرمانی

عشّاق دمی زقید هجران نرهند

تا کام به زیر گام خود در ننهند

گر عاشق مایی زسر خود برخیز

کانجا به گزاف جه به کس می ندهند

مولانا

تا تو بخودی ترا به خود ره ندهد

چون مست شدی ز دیده بیرون نجهند

چون پاک آئی ز هر دو عالم به یقین

آنگه بنشان نفرت انگشت نهند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه