سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴ اندر همه عمر من بسی وقت صبوح آمد بر من خیال آن راحت روح پرسید ز من که چون شدی تو مجروح گفتم ز وصال تو همین بود فتوح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در طول عمرم بارها در صبحگاه به یاد راحتی روح خود افتادهام. از من پرسیدند که چگونه مجروح شدم و من پاسخ دادم که این جراحت به خاطر وصال تو بود که برای من پیروزی بزرگی به شمار میرود.
هوش مصنوعی: در تمام عمرم، بارها در دل صبح به یاد آن آرامش روحی افتادم.
هوش مصنوعی: سوالی از من شد که چطور به این حال درآمدی. من پاسخ دادم که این نتیجه پیوند با تو بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخسارهات ای تازه گل گلشن روح
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
اند رهمه عمر من شبی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت روح
پرسید ز من که چون شدی ای مجروح
گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح
عمری بادت کزو به رشک آید نوح
راحی به کفت کزو خجل گردد روح
شام همه شبهات به صبح آبستن
صبح همه روزهات ضامن به صبوح
اندر همه عمر من شبی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت و روح
پرسید ز من که چون شدی ای مجروح؟
گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح
ای روی تو از لطافت آیینه روح
خواهم که قدح های خیالت به صبوح
در دیده کشم ولی ز خار مژه ام
ترسم که شود پای خیالم مجروح
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.