سنایی
»
دیوان اشعار
»
قصاید و قطعات
»
شمارهٔ ۱۰۴ - در صف خانگاه محمد منصور واقع در سرخس که وی در آن داروخانه و کتابخانه برای فقرا و درویشان بنیاد نهاد
لب روح الله ست یا دم صور
خانگاه محمد منصور
که ز درس و کتاب و دارو هست
از سه سو دین و جان و تن را سور
زین بنا ایمن از دو چیز سه چیز
تن و جان و دل از قبور و فتور
تعبیه در صدای هر خم اوست
لحن داوود با ادای زبور
از تحلیش تیره چهرهٔ تیر
وز تجلیش طیره تودهٔ طور
در تن ار علتیست اینجا خواه
حب مرطوب و شربت محرور
در دل ار شبهتیست اینجا خوان
لوح محفوظ و دفتر مسطور
کتب اینجاست ای دل طالب
دارو اینجاست ای تن رنجور
عیسی اینجاست ای هوای عفن
خضر اینجاست ای سراب غرور
پس ازین زین ستانه خواهد بود
دولت و رحمت و قصور و حبور
صفت و صورتش گه ادراک
برتر از گوش روح و دیدهٔ حور
چون بدو چشم نیک درنرسد
چونش گویم که چشم بد ز تو دور
مجد او داشت مر سنایی را
در نثای سنای خود معذور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاه اقبال آبگینه خنور
بستاند ز تو عدو به بلور
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور
چرخ پیموده بر تو عمر دراز
تو گهی مست خفته گه مخمور
شادمانی بدان کهت از سلطان
[...]
رخ چو لاله شکفته بر گل سور
زلف چون میغ در شب دیجور
یابد از رنگ آن بهار بها
خیزد از بوی این بخار بخور
ویل کرده بر غم رنج مرا
[...]
مملکت را به نصرت منصور
روزگاری پدید شد مشهور
عارض ملک پادشا که ازوست
رایت او چو نام او منصور
نور عدلش زمانه را سایه ست
[...]
این بهار طرب نهال سرور
که به فرمان شاه شد معمور
روضه عشر تست و بیضه لهو
موقف رامش است و موضع سور
آب او آب زمزم و کوثر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.