از عشق روی دوست حدیثی به دست ماست
صیدیست بس شگرف نه در خورد شست ماست
میدان مهر او نه به کام سمند ماست
درع وفای او نه به بالای پست ماست
دیریست تا به یادش می نوش میکنم
کس را نگفت او که فلان مرد مست ماست
با پاسبان کویش در خاک میرویم
هر چند فرق فرقد جای نشست ماست
چون مات برد ماست همه کس حریف ماست
وانجا که نیستیست همه عین هست ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا کی بهانه ات بدل بت پرست ماست
ملزم شویم گر نظرت در شکست ماست
گردون که صبح و شام می از جام زر دهد
محتاج جرعه یی ز شراب الست ماست
هرچند ما گدا و بود مدعی غنی
[...]
امروز آنچه تاج سر ماست دست ماست
سرمایه درستی ما در شکست ماست
نادان بر آبگینه ما سنگ می زند
گر هوشمندیی به کسی هست مست ماست
سر می کنیم درسرپیمان خویشتن
[...]
فتح و ظفر ز خودشکنی زیر دست ماست
چون زلف و خط، درستی ما در شکست ماست
آشوب عالمیم ز هر مصرعی چو زلف
سر رشته تپیدن دلها به دست ماست
باطل حجاب دیده حق بین نمی شود
[...]
بر چهرهٔ حقیقت اگر مانده پردهای
جرم نگاه دیدهٔ صورت پرست ماست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.