تا کی بهانه ات بدل بت پرست ماست
ملزم شویم گر نظرت در شکست ماست
گردون که صبح و شام می از جام زر دهد
محتاج جرعه یی ز شراب الست ماست
هرچند ما گدا و بود مدعی غنی
چون بنگری هنوز نگاهش بدست ماست
آب حیات خواه که اینجا نزاع نیست
ور هست نیستی ز تمنای پست ماست
ساقی مدام باده باندازه می دهد
این بیخودی گناه دل زود مست ماست
در خاکدان دهر فغانی مکن قرار
زینجا فرارجو که نه جای نشست ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حسرت و ناامیدی شاعر از وضعیت خود و دیگران میپردازد. شاعر از بتپرستی و وادادگی دیگران به معشوق یاد میکند و بر این نکته تأکید میکند که زندگی موقتی و گذراست. او به این موضوع اشاره دارد که باوجودی که ظاهراً فقیر است، اما در وجود خود غنای معنوی دارد. شاعر میخواهد نشان دهد که نوشیدن شراب حیات (علم و معرفت) اهمیت بیشتری دارد و نباید به زندگی مادی و بیمحتوا دل بست. در انتها، او به دیگران هشدار میدهد که نباید در این دنیای فانی آرامش یابند و باید به دنبال رهایی و معنای واقعی زندگی باشند.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی بهانهجویی کنی و ما را به پرستش بتها وادار کنی؟ اگر نظر تو بر شکست ماست، باید قبول کنیم که مجبوریم.
هوش مصنوعی: آسمان که صبح و شام نوشیدنی طلاگونه به ما میدهد، به یک جرعه از شراب هستی ما نیاز دارد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ما فقیر هستیم و او خود را بینیاز میداند، وقتی به او نگاه میکنیم هنوز توجهش به دست ماست.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آب حیات هستی، باید بدانستی که در اینجا هیچ دعوایی وجود ندارد و اگر هم هست، فقط ناشی از آرزوهای حقیر ماست.
هوش مصنوعی: ساقی پیوسته شراب میریزد و ما در حالتی سرخوشی هستیم که زود به مستی میرسیم و این بیخبری از خود، گناه دل ما شده است.
هوش مصنوعی: در این دنیا به آرامش نپرداز و فریاد نزن، زیرا این مکان برای ماندن ما نیست و به دنبال جایی برای فرار باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از عشق روی دوست حدیثی به دست ماست
صیدیست بس شگرف نه در خورد شست ماست
میدان مهر او نه به کام سمند ماست
درع وفای او نه به بالای پست ماست
دیریست تا به یادش می نوش میکنم
[...]
امروز آنچه تاج سر ماست دست ماست
سرمایه درستی ما در شکست ماست
نادان بر آبگینه ما سنگ می زند
گر هوشمندیی به کسی هست مست ماست
سر می کنیم درسرپیمان خویشتن
[...]
فتح و ظفر ز خودشکنی زیر دست ماست
چون زلف و خط، درستی ما در شکست ماست
آشوب عالمیم ز هر مصرعی چو زلف
سر رشته تپیدن دلها به دست ماست
باطل حجاب دیده حق بین نمی شود
[...]
بر چهرهٔ حقیقت اگر مانده پردهای
جرم نگاه دیدهٔ صورت پرست ماست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.