ای جور گرفته مذهب و کیش
این کبر فرو نه از سر خویش
جز خوب مگو از آن لب خوب
جز خوبی و لطف هیچ مندیش
تا دور شدی ز پیش چشمم
عشقت چه غم نهاده از پیش
هر ساعت صبر من بود کم
هر ساعت درد من بود بیش
از کیش و طریقتم چه پرسی
عشقست مرا طریقت و کیش
گفتم بزیم به کام با تو
هرگز نزید به کام درویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و سختیهای آن سخن میگوید. شاعر به روشنی از تأثیرات عشق بر زندگیاش صحبت میکند و بیان میکند که در این عشق هیچ چیز جز خوبی و لطف نمیبیند. او از درد و صبر خود در زمان جدایی شکایت کرده و میگوید که عشق برای او تنها راه و آیینی است که میشناسد. در نهایت، او با تأکید بر این که در زندگیاش هیچ چیز به اندازه عشق مهم نیست، به تمایز بین عشق و زندگی درویش اشاره میکند و نشان میدهد که عشق برای او در اولویت قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای که به خاطر مذهب و آیین خود، ظلم و ستم کردهای، این خودبرتربینیات را کنار بگذار و از سر خود بردار.
هوش مصنوعی: فقط از آن لب زیبا به خوبی صحبت کن و جز خوبی و مهربانی به چیزی فکر نکن.
هوش مصنوعی: وقتی از جلوی چشمم دور شدی، عشق تو چه درد و غمی بر دل من گذاشت.
هوش مصنوعی: هر لحظه که میگذرد، صبر من کمتر میشود و درد من بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: از چه دینی و راهی میپرسی، که عشق برای من خود راه و دین است.
هوش مصنوعی: گفتم برای لذت با تو هرگز به خوشی و آرامش درویش نخواهم رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در صنع تو کامد از عدد بیش
عاجز شده عقل علت اندیش
ای از همه بیش و از همه پیش
از خود همه دیده وز همه خویش
در ششدر خاک و خون فتاده
در وصف تو عقل حکمت اندیش
در عالم عشق عاشقان را
[...]
شب ها من و مسکرات در پیش
تا روز خبر ندارم از خویش
با دوست نشسته در برابر
دربسته حجاب عصمت از پیش
با من به زبان حال گفته
[...]
جانیم ده، از خزینهٔ بیش
کم زنده به تو کند، نه از خویش
در راه تو عقل حکمتاندیش
عاجز شده از حقیقت خویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.