گنجور

 
سنایی

من ترا ام حلقه در گوش ای پسر

پیش خود میدار و مفروش ای پسر

جام می بستان ز ساقی ای صنم

بوسه‌ای ده زان لب نوش ای پسر

چنگ بستان و قلندروار زن

تا به جان باز آورم هوش ای پسر

آنچه هجران تو با ما کرد دی

با خیالت گفته‌ام دوش ای پسر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۱۷۳ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سنایی

حلقهٔ زلف تو در گوش ای پسر

عالمی افگنده در جوش ای پسر

کیست در عالم که بیند مر ترا

کش بجا ماند دل و هوش ای پسر

هم تویی ماه قدح‌گیر ای غلام

[...]

اثیر اخسیکتی

زلف برگیر از پس گوش ای پسر

کژ منه ما را چو شب پوش ای پسر

از ره چشمم چو در جان آمدی

پیش کش بستان دل و هوش ای پسر

هم چنین پیشم کمر بسته چو شمع

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه