چه رنگهاست که آن شوخدیده نامیزد
که تا مگر دلم از صحبتش بپرهیزد
گهی ز طیرهگری نکتهای دراندازد
گهی به بلعجبی فتنهای برانگیزد
به هیچ وقت به بازی کرشمهای نکند
که صدهزار دل از غمزه درنیاویزد
گهی کزو به نفورم بر من آید زود
گهش چو خوانم با من به قصد بستیزد
ز بهر خصم همی سرمه سازد از دیده
چو دود یافت ز بهر سنایی آمیزد
خبر ندارد از آن کز بلاش نگریزم
که هیچ تشنه ز آب فرات نگریزد
هزار شربت زهر ار ز دست او بخورم
ز عشق نعرهٔ «هل من مزید» برخیزد
نه از غمست که چشمم همی ز راه مژه
هزار دریا پالونهوار میبیزد
به هر که مردم چشمم نگه کند جز از او
جنایتی شمرد، آب ازان سبب ریزد
جواب آن غزل خواجه بوسعید است این
«مرا دلیست که با عافیت نیامیزد»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره فردی است که با چشمان زیبا و مستانهاش دلها را به بازی میگیرد. شاعر وصف میکند که چگونه این فرد با کرشمههایش آتش عشق و غم را در دلها شعلهور میکند و حتی گاهی به نفرت دیگران هم دامن میزند. او از زیبایی این شخص و تاثیر عمیق آن بر خود میگوید و به این نکته اشاره دارد که هیچکس نمیتواند از محبت و همصحبتی با او فرار کند. در نهایت، شاعر میگوید که دلش به آسودگی قانع نیست و از عشق پایانی نخواهد یافت، حتی اگر طعم زهر را بچشد.
هوش مصنوعی: این سطر بیانگر این است که آن شخص بازیگوش و شوخ، به گونهای عمل میکند که رنگها و زیباییهایی را هماهنگ میسازد، به طوری که دل من از معاشرت با او فرار کند. در واقع، او آنقدر جذاب و دلربا است که حتی وجودش موجب عدم آرامش و دوری از او میشود.
هوش مصنوعی: هر از گاهی نکتهای عمیق و عبرتآمیز از زندگی به ذهن آدمی خطور میکند و گاهی هم به شکلی شگفتانگیز و حیرتآور، وضعیتی را به وجود میآورد که باعث ایجاد شور و هیجان میشود.
هوش مصنوعی: هرگز از روی فریب و ناز، طوری رفتار نکند که صدها هزار دل را از درد و حسرت به درد آورد.
هوش مصنوعی: گاهی از سوی او که از دستش ناراضیام، ناگهان به سراغم میآید و گاهی هم که او را دعوت میکنم، به نیت دعوا و چالش میآید.
هوش مصنوعی: برای دشمن، مثل سرمه که از دوده به دست میآید، از چشمش میسازد و به نفع سنایی با آن ترکیب میکند.
هوش مصنوعی: او نمیداند که من از عشق او دوری میکنم، چون هیچ کس از آب فرات دور نمیشود در حالی که تشنه است.
هوش مصنوعی: اگر هزار شربت زهر از دست او بنوشم، به خاطر عشق، با صدای بلند فریاد میزنم: «آیا چیزی بیشتر هست؟»
هوش مصنوعی: چشمم به خاطر غم نمیگرید، بلکه مانند دریاهایی که از دل میجوشند، اشکهایم به شدت میریزند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به چشم من نظر کند و غیر از او را گناهکار بشمارد، به خاطر همین، اشکهایم سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: شخصی میگوید که قلب او به حالتی آرام و عاری از مشکلات راضی نیست و با زندگی راحت و بیدغدغه سازگاری ندارد. او در جستجوی عمق احساسات و تجربیات بیشتری است و نمیخواهد در زندگیاش تنها به خوشیهای سطحی اکتفا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز طبع پاک قوامی حدیث خوش خیزد
از این بود که ز هر ناخوشی بپرهیزد
اگرچه جنس نباشد گریزد از ناجنس
چو عندلیب که با عنکبوت نامیزد
خدایگانا دانی که تیغ اندیشه
[...]
سحرگهان که صبا نافۀ ختن بیزد
زمانه عنبر و کافور بر هم آمیزد
بگسترند عروسان باغ دامن خویش
چو ابر برسرشان ز استین گهر ریزد
خیال دوست چو در چشم خفتگان بزند
[...]
چنین که غمزهٔ تو خون خلق میریزد
عجب نباشد اگر رستخیز انگیزد
فتور غمزهٔ تو صدهزار صف بشکست
که در میانه یکی گرد برنمیخیزد
ز چشم جادوی مردافگن شبه رنگت
[...]
کسی که هم چو من از پیش یار بگریزد
سزا همین بودش کز دو دیده خون ریزد
غبارناکم از او ور نه بیم دشمن نیست
که مبتلای حبیب از بلا نپرهیزد
ضرورت است گرفتار عشق را که جفا
[...]
چو میل او کنم، از من به عشوه بگریزد
دگر چو روی به پیچم به من در آویزد
اگر برابرش آیم به خشم برگردد
وگر برش بنشینم به طیره برخیزد
به رغم من برود هر زمان، که در نظرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.