دید چون قاسم عروس از دوریش انکار دارد
گفت حق داری جدایی محنت بسیار دارد
چاره در صبر است هر چندت که غم ناچار دارد
عاشقی کو بزم دل را خالی از اغیار دارد
با غم دلداربودن لذت دیدار دارد
منشی غم در سیهروزی نوشت انجام ما را
کرده به هر ما ذبیحان چون منا کرب و بلا را
سر به سر باید هدف شد طعنه تیر بلا را
گفتمش تیر فراغت از جگر بگذشت ما را
گفت اگر خواهی وفای گل جفای خار دارد
رفتم از کویت به چشم خونفشان دل پر ز حسرت
از تو و یار و دیار خود نمودم ترک الفت
ساقی دوران نموده ساغر پردرد و نقمت
گفتمش یا بار محنت بر دلم نه یا محبت
گفت از اول بار گفتم بار من سر بار دارد
از شکست کار خود در دل الم بسیار دارم
فرصتی کو تا غمدل در برت اظهار دارم
دامن بخت ار به چنگ افتاد با وی کار دارم
شکوه گر دارم ز دل دارم نه از دلدار دارم
کو به تنگم هر زمان از نالههای زار دارد
دست و پا از خون خود در جنگ کردن رنگ خوشتر
چنگ بر تار دل عاشق زدن از چنگ خوشتر
زانکه چنگ دل ز تار موی جانان تار دارد
گفت با وی نوعروس! به قاسم شیرین شمایل
بر وصال حوریان گویا دلت گردیده مایل
رفتی و داغ فراقت تا قیامت ماند در دل
تیغ ابروی تو بحث کفر و دین را کرده باطل
چون ز زلف و گیسویت هم پنجه هم زنار دارد
گفت قاسم آه و افغانت ز کف دل میرباید
از دو چشمم جوی خون مانند جیحون میگشاید
صبر کن جانا قیامت هر چه دیر آید بیاید
درس عشق آموختن (صامت) ز هر مرغی نیاید
طوطی گلزار بهتر پیبدین اسرار دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ درد و رنج عاشقانه قاسم است که به جدایی محبوبش اشاره دارد. او از غم و غربت خود سخن میگوید و به صبر در برابر سختیها تأکید میکند. قاسم میگوید که عشق و دیدار محبوب لذتی بینظیر دارد، اما جدایی از او بسیار سخت است. در ادامه، او احساس ناکامی و حسرت خود را ابراز میکند و میداند که عشق او با درد و رنج همراه است. در نهایت، قاسم میفهمد که صبر و پایبندی به عشق، حتی در شرایط سخت، ضروری است و باید امیدوار باشد که روزی به وصال محبوب برسد.
هوش مصنوعی: چشمان قاسم به عروس افتاد و از دوری او دلش پر از اندوه شد. او در دل خود احساس کرد که جدایی از او درد و غم زیادی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: راه حل در صبوری است، حتی اگر غم اجتنابناپذیر باشد. عاشقی که به دل شادابی دارد، همیشه از حضور بیگانگان خالی است.
هوش مصنوعی: غم و غصه به دلیل دوری از معشوق، خود به خود باعث زیبایی و لذت در ملاقات با او میشود.
هوش مصنوعی: منشی غم در روزهای سیاه و دشوار خود، سرنوشت ما را نوشت. هر یک از ما مانند قربانیان در واقعه کربلا، به نوعی در این مصیبت گرفتار آمدهایم.
هوش مصنوعی: انسان باید همیشه در مسیر هدف خود ثابت قدم باشد. وقتی که در شرایط سخت و پر از دشواری قرار میگیرد، گاهی احساس میکند که مشکلات و مصائب او را مورد هدف قرار دادهاند. اما من به او گفتم که این تیرها که نشانه ناامیدی و غماند، به زودی از قلب ما عبور خواهند کرد و ما را رهایی خواهند بخشید.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی محبت و وفای گل را تجربه کنی، باید بدانی که خار نیز دردناک و زخمساز است.
هوش مصنوعی: از کوی تو دور شدم و دل پر از درد حسرت داشتم. از تو، از یار و از دیارم دل می بریدم و از پیوند و محبت فاصله گرفتم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، زمان به زحمت و درد گذشته است. به او گفتم: آیا بار سنگین رنج بر دلم بگذاری یا اینکه محبت و عشق را به من هدیه کنی؟
هوش مصنوعی: گفت از همان ابتدا به تو هشدار دادهام که این مسئولیت برای من سنگین است.
هوش مصنوعی: از ناکامیهای خود در دل غصههای زیادی دارم. فرصتی میخواهم تا غمهایم را به تو بگویم و با تو در میان بگذارم.
هوش مصنوعی: اگر شانس و بخت با من یار باشد، با او در کار هستم. اگر از دل غمگینم، این غم از عشق نیست، بلکه از دل خودم است.
هوش مصنوعی: هر لحظه در فشار و تنگنا هستم و از نالههای دلbroken خود رنج میبرم.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، با دست و پا و خون خود مبارزه کردن بهتر از این است که برای دل عاشق، بر تارهای آهنگ خوش بنوازی.
هوش مصنوعی: چون دل به عشق محبوب، مانند چنگی است که از تار موی او مینوازد.
هوش مصنوعی: دوستش گفت: ای نوعروس! به قاسم، که زیباییاش به حوریان میماند، به نظر میرسد که دل تو به او رو کرده است.
هوش مصنوعی: تو رفتی و حسرت دوریات تا همیشه در دل من باقی ماند. زیبایی ابروی تو به قدری خیرهکننده است که بحثهای مرتبط با ایمان و کفر را بیمعنی کرده است.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت موهای تو به اندازهای است که در دل هر کسی اثر میگذارد و مانند زنجیری خوشفروغ، آنها را به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: قاسم گفت که آه و نالهات از دل من میرباید و از چشمانم همچون جیحون، جوی خون جاری میشود.
هوش مصنوعی: صبر کن عزیزم، هرچقدر هم که قیامت دیر بیاید، بیاید. عشق را نمیتوان از هر پرندهای یاد گرفت.
هوش مصنوعی: طوطیای که در باغ گل زندگی میکند، درک بیشتری از زیباییها و رازهای آن محیط دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازی گر ازین بازی چه ها بسیار دارد
مهر اگر آرد بسی بی جا و بی هنگام آرد
قهر اگر دارد بسی ناساز و ناهنجار دارد
گه به خود چون زرق کیشان تهمت اسلام بندد
[...]
خون به دل از بوی مویت نافه تاتار دارد
نافه تاتار کی مشکی چومویت بار دارد
خال رخسار تورا خوانم خلیل الله زیرا
کاندر آتش رفته وآتش را به خودگلزار دارد
ترک چشم مستت از مژگان به کف بگرفته خنجر
[...]
با غم دلداربودن لذت دیدار دارد
گفت اگر خواهی وفای گل جفای خار دارد
گفت از اول بار گفتم بار من سر بار دارد
کو به تنگم هر زمان از نالههای زار دارد
زانکه چنگ دل ز تار موی جانان تار دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.