شمارهٔ ۱۸ - و برای او همچنین
جان به قربان وفایت یا حبیببن مظاهر
با سر از تن جدایت یا حبیببن مظاهر
از سعادت سر به پای سبط پیغمبر نهادی
سر فدای خاک پایت یا حبیببن مظاهر
طینت خاک تو را حق چون ز علیین سرشته
لاله توحید را در گلشن قلب تو کشته
نام نیکوی تو را در دفتر ایمان نوشته
ساخت از اهل ولایت با حبیببن مظاهر
چون سرت عهد الست کبریا را در گرو شد
در مقام امتحان چون اختلاف نو به نو شد
طرقواگویان ز کوفه پیک هر دل پیشرو شد
برد سوی کربلایت یا حبیببن مظاهر
خواستی اندر وطن سازی محاسن را خضابی
در دلت پیدا شد از شور حسینی انقلابی
در زمین کربلا کردی ز یکرنگی شتابی
تا ز خون گردد حنایت یا حبیببن مظاهر
در هوای نفس گردد شوق جانبازی فزونی
خویش را وارسته بنمودی ز دونی و زبونی
کرد آخر تیر معشوق کمال ابروی خونی
کشته با خون خدایت یا حبیببن مظاهر
بارور گشتی به ظل رأفت نخل امامت
گشت خاک تربتت مصداق اعجاز کرامت
بابی انتم زوال روز و شب و بس تا قیامت
از گدا و پادشاهت یا حبیببن مظاهر
شوق دریایی به درگاه حسینت بود بر سر
للهالحمد این سعادت شد برای تو میسر
کامران گر دیدی اندر بذل جان تا روز محشر
گشت درد تو دوایت یا حبیببن مظاهر
چون تو بودی حافظ قرآن از آن رو شد به دوران
چون سر تو با حسین بر نوک نی چون مهر رخشان
رأس شاه کربلا بر نی چو (صامت) چشم گریان
خواند قرآن از برایت یا حبیببن مظاهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.