شمارهٔ ۱۴ - و برای او همچنین
ای کشته غلتان به خون ای علمدارم
بردی ز دل صبر و سکون ای علمدارم
ای زاده حیدر چه شد زور و بازویت
از چه ز زین گشتی نگون ای علمدارم
جان برادر حال من بیتو در هم شد
از بیکسی شکست پشتم قامتم خم شد
صبر از کفم بر باد رفت و طاقتم کم شد
داد از سپهر واژگون ای علمدارم
جان برادر بعد تو شد حسین بییار
کردند دستت را قلم فرقه اشرار
چون بازوی شیرافکنت اوفتاد از کار
شد کوکب بَختم زبون ای علمدارم
چشم سکینه در حرم ماند اندر راه
از بعد تو دست من از چاره شد کوتاه
غیر از خدا نبود کسی از دلم آگاه
بیتو روم در خیمه چون ای علمدارم
بعد ار تو شد اندر جهان در به در زینب
در دست دشمن دستگیر خون جگر زینب
با شمر دون شد سوی شام همسر زینب
گر بود ایمن تا کنون ای علمدارم
بهر شبیخون روز و شب لشکر ماتم
شد سوی (صامت) رهنمون ای علمدارم
تنها نه من گردیدهام با غمت همدم
زد تا قیامت ماتمت شعله در عالم
بهر شبیخون روز و شب لشکر ماتم
شد سوی (صامت) رهنمون ای علمدارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به فقدان و غم از دست دادن علمدار حسین، یعنی ابوالفضل العباس، اشاره دارد. گوینده با حسرت و اندوه از قدرت و دلاوریهای او یاد میکند و به شرایط سختی که بعد از شهادت او ایجاد شده، اشاره دارد. او از احساس تنهایی و بیپناهی خود و دیگران، به ویژه زینب، سخن میگوید و از اینکه بعد از ابوالفضل العباس هیچ کس نیست که در این غم شریک باشد، ابراز ناامیدی میکند. با استفاده از تصاویر قوی، شاعر غم و اندوهی عمیق را به تصویر میکشد و به عزاداری و سوگ حاکم بر عالم اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در خون خود غوطه ور شدی، ای علمدار، تو از دل من صبر و آرامش را بردی، ای علمدار.
هوش مصنوعی: ای فرزند حیدر، چرا توان و قدرت تو کم شده و چرا از اسب افتادهای؟ ای پرچمدار من، چه بر تو گذشته است؟
هوش مصنوعی: بدون برادر، حال من به شدت خراب شده است. از تنهایی به شدت ناراحتم و نتوانستهام بر مشکلاتم غلبه کنم، به طوری که روحیهام تحت فشار قرار گرفته و احساس ضعف میکنم.
هوش مصنوعی: به زودی از سرگرمی و شکیبایی من کاسته شد و دیگر توانایی تحمل این وضعیت را ندارم، ای رهبر من، به آسمان نگر که چه بر سر من آمده است.
هوش مصنوعی: پس از رفتن برادر، جان تو مانند حسین بییار شد. اشرار دست تو را قطع کردند.
هوش مصنوعی: وقتی که بازوی تو، که همچون شیر نیرومند است، از کار افتاد، ستاره بخت من هم خاموش شد. ای علمدار من!
هوش مصنوعی: چشمان سکینه در حرم باقی مانده و در انتظار توست و حالا که تو را ندارد، من هم از همه تدبیرها و راه حلها ناتوان شدهام.
هوش مصنوعی: هیچکس جز خدا از احوال دلم خبر ندارد. بیتو در جای خود مانند یک سردار در خیمهام.
هوش مصنوعی: پس از تو، زینب در جهانی سرگردان و بیپناه شد، در حالی که در دست دشمن گرفتار آمده و به یاد درد و رنج خود گریه میکند.
هوش مصنوعی: شمر خائن به سمت شام رفت و همسر زینب را به اسارت گرفت. اگر علمداری باشد که از او حمایت کند، تا به حال باید در امان میبودند.
هوش مصنوعی: هر لحظه که شب و روز میگذرد، دلیلی برای حزن و اندوه وجود دارد و ای رهبر من، راهنمایم در این زمان دشوار هستی.
هوش مصنوعی: تنها من نیستم که با غم تو همنشین شدهام، بلکه تا همیشه و تا پایان دنیا، این آتش ناراحتی در جهان پاک نخواهد شد.
هوش مصنوعی: هر شب مانند یک حمله، لشکر غم و اندوه به سوی من میآید، ای علمدارم، تو راهنمای من هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.