داد کز بیداد کردون وز جفای آسمان
نیست یک دم خاطری آسوده از کید جهان
راحت دنیا غم است و عشرت او ماتم است
شادیش در پی عزا باشد بهارش را خزان
سال و مه دارد خیال کشتن خرد و بزرگ
روز و شب باشد به فکر صدمه پیر و جوان
چون محمد ذاکر مظلوم دشت کربلا
دید دنیا را سراسر دار اندوه و فغان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان رنج و درد ناشی از زندگی در دنیایی پر از ظلم و ناعدالتی میپردازد. شاعر اشاره میکند که هیچکس نمیتواند از توطئههای جهان و غمهای آن آسوده باشد. دنیا را به عنوان مکانی پر از غم و مصیبت توصیف میکند، به طوری که حتی لحظات شادی نیز با اندوه همراه هستند. همچنین به یاد حسین(ع) و مظلومیت او در کربلا اشاره میکند و نشان میدهد که دنیا سرشار از فغان و اندوه است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دنیایی که پر از ظلم و ستم و ناملایمات است، هیچ وقت نمیتوان به طور کامل از تغییرات و دسیسههای جهان راحت بود و آسوده خاطر زندگی کرد. زندگی همواره با چالشها و مشکلات همراه است و انسانها تحت تأثیر حوادث و بدیها قرار دارند.
هوش مصنوعی: این دنیا به ظاهر آرامش دارد اما در حقیقت پر از غم است و لذتهای آن مانند یک عزا به نظر میرسد. شادیهایش همیشه در سایه اندوه است و فصل بهار آن نیز شبیه به پاییز است.
هوش مصنوعی: زمان و ماه در خیال خود، به فکر از بین بردن خردمندان و بزرگترهاست و روز و شب در اندیشه آسیب زدن به پیران و جوانان میگذرد.
هوش مصنوعی: محمد، یادآور مظلومیت در دشت کربلا، زمانی که به دنیا نگاه کرد، آن را پر از غم و ناله مشاهده کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.